ايشان- مثلًا- چطور مىگويم و ايشان هم اگر ببيند كه يك خواست ملت را دادند، يك قدرى عمل ببيند، ملت هم اگر عمل ببيند، خوب يك قدرى آرام مىشود لكن ملت عمل نديده است. اين دولت- مثلًا- كه آمده است، عمل نكرده است؛ خوب است من- ايشان نگفته اين را ديگر، لازمه حرف اين است- بيايم كه عمل نشان بدهم! يك چيزى مردم ببينند، يك آزادىاى مردم به چشمشان بخورد، آرام بشوند!
پاسخ به ادعاى تجزيه ايران بدون شاه
پس اين مطلبى كه حالا ما به آن مبتلا شدهايم، اين مانور ديگرى است كه با اين صورت به ميدان آمده. آن با «آشتى» آمده بود، اين با «مصلحت خواهى» كه يك آدمى است وطندوست و وطنخواه و- عرض مىكنم- به قول خودش وطنپرست، اين براى خاطر اينكه مملكت مبادا يكوقت از دست برود، جانفشانى كرده و- عرض مىكنم- اين زحمت را به خودش داده كه بيايد و ملاقات كند با شاه و بعد هم برود به قم- كه نمىدانم آيا راهش دادند يا نه، بعضى شان راه نداده بودند، نمىدانم حالا به تمام معنى- برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملكت را از اين نقشهاى كه- مثلًا من عرض مىكنم- از اين طرحى كه خمينى دارد و داده و مملكت به خطر افتاده! ايشان با اين ملاقاتِ شاه و با آن رفتن قم- كه آيا راهش دادند يا نه- اين مملكت را نجات بدهد! «جانفشانى» كرده و- عرض مىكنم كه- از همه چيز گذشته است براى نجات اين مملكت! مىگويد كه من كه در قم رفتم ديدم اين ناآرامى قم و اين تظاهرات قم و اين فريادهاى قم را، خوب، خودم ديدم چه جورى است؛ اينها آرام نمىشوند مگر اينكه يك چيزى ببينند از ما؛ يك دولتى روى كار بيايد كه يك چيزى ازش ببينند. و لازمه اين حرف اين است كه ايشان تشكيل دولت بدهند و عرض مىكنم كه اين ناآراميها را ساكت كنند و يك آزادى بدهند و اين چيزها؛ و لا بد مشروبخانهها را هم ببندند و يك كار ديگر بكنند و لكن «اعليحضرت» باشند، ايشان باشند كه مبادا يكوقت اين مملكت به دست روس و انگليس بيفتد! اين قدرت «اعليحضرت» است كه الآن روسها را به جاى خودشان آنجا نشانده است و امريكا را هم به جاى خودش آنجا نشانده! [خنده حضار] اين قدرت را حق