مردم بكند؟ آقا، بچههاى كوچك ما را، دختر بچههاى هشت ساله و نُه ساله را، اين چند روز كشتند. حالا كارشان را از دبيرستانها [شروع كردهاند]- خون دانشگاهيها را كه ريختند و آن قدر [جنايت] كردند كه الآن همه شان در اعتصاب هستند آنها حالا- از آنجا آمدهاند سراغ دبستانها؛ آن بچههاى كوچك دبستان را اينها دارند مىكشند. اينها الآن دارند خرابكارى مىكنند. آن خرابكارىاى كه ملت را مىخواهند بكشند و بروند.
مستشاران امريكا براى كشتار تودهها
ما فريادمان اين است كه بايد اين ملت هر چه دارد مال خودش باشد، و خودش اداره خودش را بكند. ما «مستشار» نمىخواهيم از امريكا! شصت هزار مستشار، كه اين قدر [هزينه] دارد كه من و شما تصورش را نمىكنيم. اين بودجه مملكت را صرف مستشارها ديگر نكنيد. اين خيلى عجيب است! پايگاه براى آنها درست مىكنند، مستشارها مىآيند، خرجش را ما بايد بدهيم! نفتمان را مىدهيم براى درست كردن پايگاه! شما حساب بكنيد اين را و بعد مطالعه كنيد در اين امور، يك اسلحهاى كه ايران به دردش به هيچ وجه نمىخورَد، اين مال جنگهاى بزرگى است كه بين دو تا ابرقدرت يكوقتى اين جنگها مىشود، يك همچو اسلحهاى براى ما نيست؛ ما يك همچو اسلحهاى [لازم] نداريم؛ ما مسلسلها و اينها كافىمان است، اين قدرى كه مىتوانيم استعمال كنيم براى تنظيم امور داخلى خودمان. نمىخواهيم جنگ كنيم. مگر ما با شوروى حالا مىتوانيم جنگ كنيم يا با امريكا مىتوانيم جنگ كنيم؟ ما با بازار تهران مىتوانيم جنگ كنيم؛ خوب، مسلسلها بس است؛ ما با دانشگاه و جوانهاى دانشگاهى مىتوانيم جنگ كنيم! ما حالا رسيديم به آنجا كه با دبستانيها، با اين بچههاى هشت ساله و نه ساله جنگ بكنيم! همين ديروز خواندم كه تلفنى آمده بود، همين ديروز يا پريروز، باز ريختهاند توى يك دبستانى و بچهها را زدهاند و شَل كردهاند و ... خوب، اين مسلسلها براى كشتن اهل ملت خودمان كافى است! ديگر محتاج به آن چيزها نيستيم! پس، آنها مال ما نيست، مال كس ديگر است. مال آن است كه مىتواند استعمال كند، مال آنى است كه به دردش مىخورد؛ آن امريكاست. آن وقت اين نفت را داديم پايگاه براى خود آنها درست