responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 4  صفحه : 209

بدهد؛ مستقل نيست در كارش. شصت هزار مُفت خور امريكايى آمده به اسم «مستشار»! حالا ديگر چه مى‌كنند من نمى‌دانم؛ اما ارتش ما تحت نظر آنهاست؛ پس ما ارتش هم نداريم. چه چيز ما داريم ديگر؟ ايران چه چيز دارد؟ اين ايرانى كه ايشان مى‌فرمايند كه به «تمدن بزرگ» [رسيده‌] اين كارايى‌اش است؟! اين تمدن بزرگش است؟!

سفسطه كارتر

آن آزادى كه كارتر مى‌گويد كه چون شاه يك آزادى خيلى سريعى، خيلى تندى به مردم داده؛ از اين جهت با او اختلاف مى‌كنند! به منطق كارتر اين همه فريادى كه دارند مردم مى‌زنند، از اين است كه تُخَمه‌ [1] كردند براى آزادى! آزادى اين قدر به اينها دادند كه اينها ديگر نمى‌توانند هضمش بكنند! فرياد مى‌زنند! خوب، اين حرفها، حرفهاى آنهاست ديگر. كارتر در چند روز پيش از اين همين را گفت. در روزنامه ما نقل كردند كه مى‌گويد يك «آزادى تندى» به مردم داده است و از اين جهت منشأ اختلاف مردم با او اين است! اين همه داد مى‌كنند «آزادى» براى اين است!

كشتار در سراسر ايران‌

الآن كه شما اينجا نشستيد من نمى‌دانم در ايران؛ مى‌دانم كه خبرهاست؛ اما حالا كدام نقطه است؟ كشتار چى است؟ امشب چند نفر را كشته‌اند؟ امروز چقدر كشتار شده؟ اينها را ما الآن اطلاعى نداريم، اما هر روزنامه‌اى كه از ايران مى‌آيد؛ با اينكه روزنامه‌ها معلوم نيست بتوانند تمامش را بنويسند، چند تا كشته كجا بوده، چند تا كشته [كجا]. در «كبودرآهنگ» [كه‌] دهى است در اطراف همدان؛ يك دهى است در اطراف كبودرآهنگ، نوشته است كه پنج نفر كشته آنجا داشته. در يك ده! اين آتشى كه الآن در ايران روشن شده، زبانه كشيده و دهات ايران را، عرض مى‌كنم كه قصبات ايران را، شهرهاى بزرگ و كوچك ايران را فرا گرفته و اين يك مژده‌اى است براى ما كه همه ناراضى صدا درآورده‌اند [و] كشته داد [ه ا] ند؛ بيخود كه نيست؛ براى فريادى است كه مى‌زنند كه ما


[1] سوء هاضمه ناشى از پرخورى.

نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 4  صفحه : 209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست