ايران پيدا شده است، مثل يك سيل دارد شاه را مىبرد و خواهد برد؛ نه شاه تنها را، آنهايى هم كه استفاده مىكردند از وجود شاه و منافعشان به وجود شاه بود منافع آنها را هم بايد از بين ببرند و مىبرند ان شاء اللَّه. ما مىخواهيم يك مملكتى كه [از] خودمان [و] مال خودمان هست، يك مملكتى كه از آباء و اجداد ما به ما رسيده است، مىخواهيم خودمان ادارهاش كنيم. نمىخواهيم كه آقاى نمىدانم رئيس جمهور امريكا بفرستد اداره كند. نظامش را هم بفرستد آن اداره كند، نمىدانم دانشگاهش با فرمان او باشد؛ نمىدانم مجلسش را ليستْ آنها بدهند و هر كس را آنها تعيين كردند مجلس برود. ما مىخواهيم كه وكلايش را خودمان تعيين كنيم، ملتمان تعيين كنند. ما پنجاه سال وكيل نداشتهايم در ايران.
اوج اختناق در دوران پهلوى
مشروطه از اول كه پيدا شده است تا حالا به آن عمل نشده. تا حالا اين مملكتِ ما همهاش استبداد [بوده]، و بدتر از زمان استبداد، الآن مملكت ما هست. كىْ در زمانهاى استبداد اين قدر آدمكشى بود؟ كىْ در زمانهاى استبداد اين قدر اختناق بود كه نه روحانى بتواند صحبت كند، نه سياسى بتواند صحبت كند، نه دانشگاهى بتواند صحبت كند؛ هيچ كس نتواند يك كلمه حرف بزند؟ در دو سال پيش از اين، اين طور بود، در چند سال پيش از اين. خوب حالا الحمد للّه يك قدرى جلو آمدهاند. مردم حالا حرفهايشان را يك قدرى مىزنند.
تلاش رژيم براى ايجاد تفرقه
اينها خواستهاند كه شما را، همه را، از هم متفرق كنند. هر كس را با يك اسمى، هر كس را با يك جورى مىخواهند از اسلام و از مسلمين جدا بكنند و بعد هر كارى دارند بكنند. با حرفهاى مختلف، با انحرافات مختلف، با اين طور چيزها و تبليغات زيادى كه كردهاند: اينها عقب هستند، اينها ارتجاعى هستند! كدام ارتجاع؟! با كدام يك از مظاهر تمدن مخالفت كردهاند روحانيون؟ همه مظاهر تمدن را ما قبول داريم. آنى كه ما قبول