شمايى كه مىتواند، مطلب مسائل ايران را برساند به روزنامههاى اينجا، به مجلات اينجا، به رفقاى مدرسهاى شان، به دانشگاههاى اينجا. برسانيد مطالب ايران را؛ بگوييد به مردم. الآن تبليغات اينها، آن تبليغات دامنهدارشان، الآن هم باز شايد پيش يك اشخاصى مبهم باشد قضيه كه چيست. آيا آن طور است كه امريكا مىگويد كه اينها را چون آزادى دادهاند؛ آزادى تند دادهاند و زياد دادهاند؛ اينها از آزادى صدايشان درآمده! تُخَمِه [1] كردهاند ملت ايران از آزادىاى كه به او داده است؟! زيادىاش آمده آزادى، كه فريادش درآمده؟! خوب منطق آقاى كارتر اين است! در روزنامهها هم بود كه ايشان گفتهاند كه يك دموكراسى تندى، يك آزادى تندى داده است و همين منشأ شده است در روزنامه كيهان بود يا اطلاعات كه مردم با او مخالفت مىكنند! اين طور است؟ اين آزادى داده، و مردم چون آزادى داده باز فرياد مىكنند: [يا مرگ] يا آزادى؛ يا آزادى؟! چون مستقل هست و «تمدن بزرگ» هست؟! امروز هم اين مرد- من نمىدانم اينها چه جور، با چه جور ساختمانىاند- همين امروز هم، اين مرد مىگفت كه ايران كه مىبينيد چه آزاديهايى دارد! داريد همه شما مىبينيد ما چه آزادى دادهايم به اين ملت! همين امروز داشت صحبت مىكرد، در چهارم آبان. من تعجب مىكنم! خدا مىداند تعجب دارد كه اينها چه جور آدمىاند ....
شايعه كمونيست شدن ايران
و ثانياً يك رُعبى در مردم مسلمان پيدا بشود كه به قول شاه «اگر من نباشم كمونيست هست»، دنيا اصلًا به هم مىخورد! اگر ايشان نباشد، اصلًا ايرانى در كار نيست! اصلًا ايران يعنى محمد رضا! اگر ايشان نباشد، ديگر ايران در كار نيست! ايشان هم مىگويد كه خوب، ما ايرانى مىخواهيم تا در آن زندگى كنيم، تا در آن اختلافات [را] چه كنيم، خوب ايران نمىماند ديگر! اين جوانهايى كه يك همچو شعارهايى [2] كه شعارهاى صحيح نيست مىدهند؛ اينها الآن دارند كمك مىكنند به اين دستگاه. از يك جهت