آمدند منتها من با يك ضربه مقابل نگذاشتم كه آن كارهايى كه مىخواهند بكنند. يك اجتماع بود آنجا، اوايل اين قضايا بود و اجتماع بود، و بعضى صحبت مىخواستند بكنند و خود من هم شايد صحبت كردم يا مىخواستم بكنم؛ به من گفتند كه، ديدم خودم هم كه يك صلواتهاى بىمورد [فرستاده] شد، من به يكى از رفقا گفتم كه برو بگو اگر در اينجا يك شلوغى بكنيد، من مىروم در صحن حضرت معصومه آنجا مىروم منبر و حرفهايم را آنجا مىزنم. اينها مأمور نبودند يك همچنين كارى را كه همچو عكس العملى دارد بكنند؛ نمىدانستند كه بايد چه بكنند، ترك كردند. و همان روز در مدرسه فيضيه ريختند و همان بساط را درست كردند و عرض مىكنم كه همان جنايات را؛ همان عصرش در مدرسه فيضيه، آن جنايات را كردند.
آن روز به نام «دهقان»، امروز به نام «كولى»!
آن روز با صورت دهقان، آن بساط و آن رسواگريها را كردند، حالا شروع كردهاند به اينكه كوليها چيز كردهاند. در آنجا به اسم كوليها و در جاهاى ديگر هم مىريزند در شهر و عرض مىكنم كه همدان را آن طور با وضع فجيع به مردم حمله كردند؛ و زنجان هم همين طور نقل مىكنند. در قم هم دو- سه روز است كه تشنجات است و تيراندازى است و آدمكشى است. در تهران هم بعضى جاهايش تشنجات بوده است؛ و راديوى همين امروزِ ايران- كه آوردند پيش من و يك مقدارش را گوش كردم- خيلى جاها را اسم برده بود كه تشنجات است و اينها. روز چهارم آبان و روز تولد ايشان، اين جشن مردم است! سياهپوشى است. بله، اينها هم مىگويند كه يكى دو جا را اسم بردند، مراغه، ظاهراً مثل اينكه مراغه بود، كجا بود، آنجاها چه كردند، چه كردند، يك مشتى هم حرف مىزنند. حالا كى چه كرده، آن را من نمىدانم كه تا چه اندازه راست مىگويند و آن اشخاص كى بودهاند؛ اما از آن طرف خودشان بسيارى از شهرها را اسم بردند و آنى كه اينها مىگويند، اين نيست؛ تنها اينها نيست، بعد بايد اطلاع به شما برسد.
آتش زدن مردم در سينما
هم آن قضيه در ولادت رسول اكرم- اين دو قضيه مهم مبدأش بوده است: خاموش