علماى اسلام، پيغمبر اسلام، ائمه اسلام، هميشه مخالفت با اين سلاطين عصرشان كردهاند. زمان آنها ديگر سلاطين بوده [اند]؛ اينهايى كه به اسم خلفا سلطنت مىكردند. حضرت موسى بن جعفر را پانزده سال يا ده سال در حبس نگه مىدارد آيا براى اينكه نماز مىخواند؟ ... هارون و مأمون خودشان نماز مىخواندند. امام جماعت هم بودند، امام جمعه هم بودند، براى اينكه نماز مىخواند ... گرفتند ايشان را؟! براى اينكه يك سيد، اولاد پيغمبرى است يا امامى است؟! براى اينهاست؟ نه، براى اين است كه حضرت موسى بن جعفر مخالف با رژيم بوده است، با آن رژيم طاغوتى مخالف بوده. مخالفتش با رژيم، اسباب گرفتارىاش بوده، نه اينكه يك آدمى بوده است چون نماز مىخوانده، گرفتند او را؛ چون آدم خوبى [بوده]، چون كه پسر پيغمبر بوده. آنها پيغمبر را فرياد مىكردند در اذانشان و پيغمبر را ثنا مىكردند، لكن وقتى مخالف رژيم مىبينند اين آدم هست، بايد بگيرند حبسش بكنند.
عالمانِ هميشه در سنگر
ماى ما از آن صدر اول تا حالا، در هر عصرى قيام كردند و در تاريخ نشان مىدهد كه اينها [پيوسته] قيامهايى كردند و زمين خوردند. در زمان ائمه، اولاد ائمه قيام مىكردند و به تحريك خود ائمه بوده؛ نه اين است كه ائمه اطلاع نداشتند. گاهى هم امام- عليه السلام- يك چيزى مىفرمودهاند براى حفظ او يا براى جهات ديگر؛ اما به حَسَب واقع اينها همانها بودند و براى خاطر ائمه، آنها قيام مىكردند. زيد براى آن قيام آن قدر ثنا از او كردند. اگر زيد يك آدمى بود بر خلاف كرده بود، ديگر ائمه- عليهم السلام- چرا تعريف از او مىكردند؟ چرا تأسف مىخوردند اين قدر؟ ما در عصر خودمان چند تا قيام علما را سراغ داريم؛ اين علمايى كه اينها مىگويند كه دربارى هستند و علمايى كه، عرض مىكنم كه چپيها و اين منحرفين مىگويند اينها جزء درباريها هستند. خوب، اينها مطالعه نكردهاند، سنشان هم اين قدر اقتضا نكرده، گوششان [و چشمشان] هم اين قدر باز نيست كه ببينند كه چند دفعه در زمان رضا شاه تا زمان محمد رضا شاه، اين علماى اسلام قيام