مىگيرند، كه اين مقدار هم به آنها آهن مىدهند؛ چيزهايى كه به درد ما نمىخورد. بله، به درد ايشان اين مسلسلها مىخورد؛ براى اينكه مردم را بزنند و بكشند. به درد ملت ما نمىخورد اين چيزها. يك مقدارىاش هم توى جيب خودشان و توى جيب عائله شان مىرود و به تبليغات مىدهند در خارج، كه خدا مىداند اينها چقدر ... مىگويند صد ميليون دلار وجه تبليغات ايشان است كه به خارج مىدهند براى تبليغ كردن. تبليغ چه؟ تبليغ اينكه اين آقا براى ايران لازم است باشد. اگر اين برود، كمونيست مىشود ايران. چرا كمونيست مىشود ايران اگر اين برود؟ ملت ايران، يك ملت مسْلم هستند، ملت ايران شعارشان اسلام است، شعارشان ديانت است، چرا كمونيست مىشوند؟ بيخود همين طورى دارند منتشر مىكنند. حالا، اخيراً هم مىگويند كه بناست كه، درست كردهاند يك دستهاى را كه دانشگاه وقتى كه باز شد، در دانشگاه شعار كمونيستى بدهند براى اينكه به مردم بفهمانند كه ببينيد الآن كمونيستها هستند. نه، اينها سازمان امنيتند، اينها كمونيست نيستند؛ با هر حيله و با هر حقهاى هست اينها مىخواهند اين را نگهش دارند و نگهداشتنشان هم براى اين است كه ايشان بهتر از همه نوكرى دارد مىكند.
ايران در دست ايرانى
ما حرفمان از اول تا حالا اين بوده است كه ما يك مملكتى داريم براى خودمان مىخواهيم. ما نمىخواهيم امريكا سرپرست ما باشد. ما نمىخواهيم همه منافع اين ملت را امريكا ببرد، همه منافع اين مملكت را شوروى ببرد. گاز را شوروى ببرد و نفت را امريكا ببرد. مگر يك سفره بازى است، هر كس هر چه مىخواهد بخورد؟ ما نمىخواهيم اين طور باشد. ما مىخواهيم خودمان، يك جمعيتى هستيم، هر چى هستيم به شما چه، ما هر چى هستيم، مىخواهيم خودمان از زمين خودمان و از آب خودمان و از نفت خودمان و از مخازن خودمان كه همه غنىاند اينها، ما مىخواهيم از همينها استفاده كنيم و دزدها را هم كنار بگذاريم كه هى مىخوردند و مىبردند. آنها را هم كنار بگذاريم و خودمان اداره كنيم مملكت خودمان را. ما سرپرست لازم نداريم. بد اداره كنيم خودمان كرديم، خوب هم اداره كنيم خودمان كرديم. ما حرفمان اين است. كى مىتواند