كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلش؟ «اعطا كرديم آزادى را بر مردم»! آزادى اعطايى اين است كه مىبينيد. آزادى اعطايى كه آزادى- حقيقتاً- نيست، اين است كه مىبينيد. براى اين است كه مردم را اغفال كنند.
امريكا، مجرم اول؛ شاه، مجرم دوم
اينها نشستند و يك دستهاى را، شايد يك دستهاى را درست كردهاند كه اينها از دار و دسته خودشان است؛ گاهى وقتها يك چيزى بنويسند، يك كلمهاى بنويسند و افهام كنند كه نه، آزاد است، قلم آزاد است، قلمها آزادند. البته در بين اينهايى كه مىنويسند عده شريفى هستند از همه طبقات كه مىنويسند، كه الآن با همه خطراتى كه هست، هم در قم يك عده كثيرى از فضلا و از مدرسين- ايّدهم اللَّه- هست كه مىنويسند فجايع را و همه مطالب را تقريباً مىنويسند و منتشر مىكنند و امضا مىكنند، و هم در جناحهاى سياسى و حزبى هست كه مىنويسند، منتشر مىكنند، مطالب را مىگويند، با جرأت مطالب را مىگويند و لو اينكه مورد اهانت و خطر واقع مىشوند. البته در اينها، در بين اين جناحهاى- به اصطلاح- سياسى گاهى هم اشخاصى پيدا مىشوند و بعيد هم نيست كه خود دار و دسته آنها باشند و مطلب را مىخواهند منحرف كنند از مجرم اصلى به اين پايينها، به دولت مثلًا. آنها الآن از خدا مىخواهند كه انسان هر چه مىگويد، از دولت بگويد! اعليحضرت را كنار بگذارند، مجرم اساسى و اصلى را كنار بگذارند. هر چه مىخواهند از دولت بگويند. يكوقتى كه ما مىخواستيم يك صحبتى بكنيم، يك نفر را فرستادند كه شما از امريكايىها صحبت نكنيد و لو از شاه هم بگوييد مانعى نيست. من گفتم ما همه اشكالمان در امريكايىهاست، همه گرفتارى كه ما داريم از دست امريكا داريم. ما آن مجرم اصلى را بگذاريم و برويم سراغ اينهايى كه تَبَع هستند و آلت هستند؟ حالا در ايران البته، مجرم دست دوم- مجرم دست اول عبارت از امريكاست- مجرم دست دوم عبارت از اين شاه است. ما حالا [گرفتار] اين مجرمى كه دست دوم است و ديگران هيچ ديگر؛ يا ديگران جورى نيستند كه چيزى باشند: نه نخست وزيرش قابل ذكر است، و نه وزرايش و نه وكلايش؛ هيچ كدام اينها قابل ذكر- اصلًا- نيستند. خودش هم