اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيح استقلالى بود، مستقل بود، و اشخاصى كه در آنجا- اگر صالحى هم در آنجا باشد- مىتوانستند كه كارى را كه مىخواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملكت ما به اينجا نمىرسيد؛ و به بدتر از اينكه نسل آتيه شايد- خداى نخواسته- بشود. دانشگاه ما را اشخاصى قبضه كردند كه اينها خودشان انگل هستند، و خودشان استعمارى هستند، و خودشان نوكرمآب هستند. و تمام اينها سرچشمهاش همان يك نفر آدم است. حالا مگر در دانشگاه اگر يك معلمى، يك استادى، بخواهد يك چيزى بگويد، قدرت دارد؟ مگر سازمان امنيت به امر «اعليحضرت» مىگذارد كه يك همچو حرفى بشود؟ اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيحى بود، اين جوانهاى ما كه در دانشگاه مىخواهند يك حرف حقى را بزنند، با پليس خفه شان نمىكردند. دختر را مىزنند، پسر را مىزنند، جوان را مىزنند، حبس مىكنند، چه مىكنند! خوب براى اين است كه دانشگاه ما استقلالى ندارد. دانشگاهْ ما نداريم. دانشگاهى كه يك نفر آدم بر آن حكومت كند، اين دانشگاه نمىشود. محيط علم بايد محيط آزاد باشد.
تبعات مجلس ناصالح و غير ملى
اگر مجلس ما يك مجلس صالحى بود و اين ابزار دست صُلَحا بود، اين قوانين را مىگذاشتند بگذرد؟ مصونيت مستشارهاى امريكايى كه ذلت ايران و ننگ ايران است و بود، اينها مىگذاشتند تصويب بشود؟ مجلسْ ما نداريم. يك عده اشخاص مأمورند. همان مأمور سازمان امنيت، اسمش را گذاشته «مجلس». اينها مأمورند همه شان. اگر اينها آزاد بودند و اگر مجلس ملى بود و مال مردم بود كه نمىگذاشتند اين همه اسلحه بخرند؛ نفت ما را بدهند و آهن بخرند، آهنى كه نمىتوانند به كار بيندازند؛ خودشان هم متحيرند؛ بايد مستشار امريكايى و متخصص امريكايى بيايد نشان بدهد. و به اينها هم نشان نمىدهند. آنها يك جانورهايى هستند كه به اين حرفها تسليم نمىشوند. آنها