نامه شما واصل، از سلامت شما و ديگران خوشوقت هستم. ان شاء اللَّه تعالى همه سلامت و خوش باشيد. ماها بحمد اللَّه سلامت هستيم ولى خوشى در كار نيست. خداوند اصلاح فرمايد.
از حجاج ننوشته بوديد كه آيا به اشخاص آشنا در اين قضايا [1] صدمه وارد شده است يا نه. شنيدم آقاى حاج شيخ محمد حسين بروجردى [2] وارد شده است با سلامتى. از آقاى حاج شيخ عبد العلى [3] درست اطلاعى ندارم. در هر صورت از اخبار آنجا بنويسيد. مطلب ديگر: آقاى عمو [4] مرقوم داشته بودند كه «يك قطعه زمين [5] فروختهايم و اجازه بدهيد به همان نحو كه به دخترها و احمد مىدادم بدهم» و من هم نوشتم بدهيد. از
[1] آقاى سيد احمد خمينى درباره پاورقيهاى اين نامه چنين مرقوم نمودهاند:
1- اشاره به حادثه آتشسوزى كه براى حجاج اتفاق افتاد.
[2] حجت الاسلام و المسلمين آقاى محمد حسين بروجردى از دوستان صميمى امام و پدر آقاى دكتر محمود بروجردى، داماد امام.
[3] حاج شيخ عبد العلى قرهى مدتى در نجف رئيس دفتر امام بود و گاهى به قم هم مىآمد. ظاهراً خانوادهاش به بيمارى صعب العلاجى مبتلا شد و به اصرار حضرت امام از نجف به قم رفت.
[5] امام از فروش گندم زمينشان در خمين حدوداً سالى چهار هزار تومان درآمد داشتند كه از اين درآمد، ماهى 110 يا 120 تومان به بچههايشان مىدادند. وقتى كه زمين خمين ديگر درآمدى نداشت، امام يك قطعه زمين را فروختند تا پول بچهها قطع نشود. پول تمام شد؛ به يكى از اولاد خود كه از نظر مالى در فشار بود ماهى 200 تومان دادند، و در نجف از پول شخصى خود به بيت المال واريز مىكردند.