مظلوم، و هجوم به دانشگاههاى سراسر كشور. تأسف از واقعه جانسوز هفده خرداد (54) مدرسه فيضيه و دار الشفاء- كه واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده كرد- و يورش بىرحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دينى كه جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن كريم و احكام سازنده اسلام سر و كارى ندارند، و شكستن سر و دستها و در و پنجرهها و كوبيدن تا سرحد مرگ و پرتاب كردن جوانان بىپناه را از پشت بامها (به جرم اظهار عقيده بر خلاف حزب شاهى و به جرم سوگوارى براى مقتولين 15 خرداد) كه به حَسَب نقل بعض مطبوعات خارجى، عدد مقتولين به 45 نفر و عدد مجروحين بسيار است كه در بيمارستانها پذيرفته نشدهاند؛ و بيش از سيصد نفر در زندانها به سر مىبرند كه سرنوشت آنها معلوم نيست. اين است وضع كشور مترقى! اين است معيار دموكراسى شاه! اين است حال مملكت آزادمردان و آزادزنان! تأسف از وضع مطبوعات ايران كه مستقيماً زير نظر سازمان [1] اداره مىشوند، و هر چه ديكته كنند مىنويسند و هر تهمتى خواستند به هر مقامى مىزنند.
ولى با همه مصيبتها، بيدارى ملت مايه اميد است. مخالفت دانشگاههاى سرتاسر ايران- به حَسَب اعتراف شاه- و مخالفت علماى اعلام و طبقه محصلين و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدريها، طليعه به دست آوردن آزادى و رهايى از قيد استعمار است. شركت نكردن ملت غيور در حزب فرمايشى و انتخابات خائنانه، نمونه بيدارى و پيروزى است.
اين جانب به ملت بزرگ عزيز ايران پس از تسليت در اين مصيبتهاى دلخراش و تسليت در اهانت به قرآن كريم و حريم اهل بيت طهارت- عليهم السلام- و تسليت در واقعه 15 خرداد 42 و هفده خرداد 54، تبريك مىگويم بر اين روشنفكرى و آزادمنشى! تبريك مىگويم بر طلوع صبح آزادى و قطع ريشه استعمار و عمال خبيث آن! سلام من بر مقتولين و مصدومين 15 خرداد! سلام من بر مصدومين و مظلومين هفده خرداد! سلام