مىخواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مىكنند به چيزهايى كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است. مثلًا، مىگويند كه انگشترش را كه مىخواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى كه لباسش آن است انگشتر مىپوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد، دروغ است در صورتى كه ندارد. وقتى مىخواهند معرفى كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفى مىكنند، به همين جهات [دروغ]. يا آنهايى كه عارف لفظى هستند- عرفان حقيقى كه كم است در دنيا- آنها هم وقتى كه مىخواهند از حضرت نقل كنند، يك حرفهاى درويشى نقل مىكنند. آنى كه هست، واقعيتش را كه نمىدانند و اين جهات ظاهرى هم كه حضرت داشته است براى جهالتهايى كه بوده است، منحرف كردند از واقعيتش. خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و- مثلًا- چه باشد، يك زندگى عجيب و غريبى دارد حضرت امير.
خلافت در آن وقت يك وضع خاصى داشته است، خصوصاً، آن خلفاى از معاويه به پايين، يك سلطنتى بوده و در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتى را راه انداخته بود، حضرت امير مثل يك فعله مىرفت كار مىكرد، مثل يك عمله مىرفت كار مىكرد و آب راه مىانداخت، و بعد همان جا مىگفت اين آب صدقه است؛ آب راه نمىانداخت براى خودش، وضع زندگى اين بوده است. ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمىتوانيم، حقيقتاً، نمىتوانيم تقليد كنيم، قدرت اين معنا را ما نداريم. اما خود ايشان هم فرموده است كه «شما نمىتوانيد، اما تقوا مىتوانيد داشته باشيد» مىتوانيم كه تقوا داشته باشيم، مىتوانيم كه با خدا باشيم، توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشيم.
اشتباه مخالفين در عدم شناخت ملت ايران
و بحمد اللَّه ملت ما امروز يك وضع خاصى دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده است.
در همان تاريخى كه ائمه- عليهم السلام- بودند، خود رسول اللَّه بوده است، حضرت امير بوده است، مردم اختلاف داشتند. مردم، همانهايى كه دور و بر خودشان بودند وقتى