واقع نمايش داده شده است كه وابستگى به هيچ كس ندارد، وابسته به ملت است، وابسته به قواى مسلحه است، اشخاص در اين مورد دخالت ندارند. اين كه هى هر روز شهرت مىدهند كه چه شده است، چه شده است، فلانى سكته كرده، فلانى در بستر مرگ است، فلانى، خوب، باشد، البته مرگ براى همه هست، براى ما هم هست، اما اين را بدانند كه شادى نكنند براى اين. اين يك امرى است كه واقع مىشود و شما خواهيد ديد ان شاء اللَّه كه جمهورى اسلامى باقى است چه ما باشيم، چه اشخاص باشند چه نباشند. همينها بودند كه شادى مىكردند براى اينكه جمهورى را در يك جايى كه در آن مركز منفجر كردند و هفتاد- هشتاد نفر از دوستان ما را، از بزرگان را از بين بردند، شادى مىكردند كه جمهورى از بين رفت، تمام شد ديگر. ديدند كه ابداً تمام نشد و مردم ريختند بدتر از اول، بالاتر از اول، ريختند در خيابانها و چه كردند.
تكليف همگان در جنگ
حالا هم همين طور است، بيخود خودشان را معطل نكنند و همين طور اينهايى كه در اطراف خليج هستند، بيخود خودشان را معطل نكنند و خودشان را فداى صدام نكنند.
صدام رفتنى است، همين است كه ان شاء اللَّه، به همين زودى او برود و على اىّ حال، چه او رفتنى باشد چه نرفتنى باشد، ما يك تكليف داريم ادا مىكنيم. ملت ما، ارتش ما، سپاه ما و همه قواى مسلحه ما يك تكليف ادا مىكنند. اين مثل اين است كه گفته بشود كه اگر فلانى رفت و فلانى رفت، مردم نماز نمىخوانند. تكليف است، به رفتن كسى مردم دست از نمازشان برنمىدارند، به رفتن كسى نمازشان را، حجشان را دست از آن برنمىدارند.
و قضيه جنگ امروز براى همه ما اهميتش بيشتر از فروع دين است. اين طور نيست كه جنگ مثل امر جنگى باشد كه ديگران با ديگران مىكنند. جنگى است كه اسلام دارد مىكند در مقابل كفر، اسلام دارد مىكند در مقابل نفاق و اين جنگ يك تكليف شرعى است كه مردم ادا مىكنند، من باشم ادا مىكنند، نباشم هم ادا مىكنند.