دختر عزيزهام، ديروز دو نامه از شما واصل، يكى تاريخ 13 و ديگرى تاريخ 22 شهر رمضان. از سلامت شما بسيار خوشوقت شدم. از خداوند متعال خواستارم كه هميشه خودتان و هر كس به شما بستگى دارد سلامت و سعادتمند باشند. از خبر آقاى اعرابى و آقاى اشراقى خوشوقت شدم. معلوم مىشود امسال ان شاءاللَّه سال آشتىكنان است [!] چون از قرار معلوم، خازنجون [2] هم با آقاى آقابزرگ آشتى كردند. از آن هم خوشوقت شدم. اميد است آقاى عمو هم با خانمشان صلح كنند. صلح و صفا از نعمتهاى بزرگ الهى است كه شايد عوض نداشته باشد. اميد است آقاى اشراقى با اينجانب هم صلح كنند كه موجب راحتى روح من در اين آخر عمر شود. سلام خدمت آقاى اعرابى و آقاى اشراقى و خانم فرشته [3] برسانيد. از صديقه [4] عزيزهام هم كاغذى داشتم جواب نوشتم؛ ان شاءاللَّه رسيده است. از خانم [5] مدتى است كاغذ ندارم. خبر سلامتش را به واسطه مىشنوم. لابد زيادى ديد و بازديد موجب فراموشى شده است. به همه خانمها سلام برسانيد. به احمد [6] بگوييد يك عكس از خودش و بچهاش بفرستد. اقليما [7] سلام مىرساند. والسلام عليك.