مرقوم مورخ 12 شعبان و مرقوم مورخ 28 شعبان با هم واصل شد. از سلامت شما و ديگران خوشوقت شدم. مدتى بود هيچ اطلاعى از شماها نداشتم تا كاغذ فريده [2] كه چند روز پيش رسيد، امروز نيز مرقوم شما و صديقه و فهيمه [3] و احمد هم واصل شد.
ماها بحمداللَّه تعالى سلامت هستيم. حسين هم حالش خوب شد و از بيمارستان بيرون آمد. از آشتى آقا و خانم [4] خوشوقت شدم. واقعاً مژده خوبى بود. به هر دو سلام برسانيد و تبريك از قِبَل من بگوييد. ما عجالتاً در انتظار شما به سر مىبريم. از قرارى كه آقاى آقا سيد على خلخالى [5] گفتهاند بهتر آن است كه با هواپيماى روز شنبه كه مىرود كويت و از آنجا به بغداد مىآيد و معطلى ندارد بياييد. هواپيماهاى ديگر معطلى دارد و صحيح نيست شما در كويت يا شام و بيروت بىجهت معطل شويد. من اين نامه را به تهران مىفرستم؛ به حسب قاعده تا رسيد آن شما تهران هستيد. راجع به مطلبى كه مربوط به آقاى پسنديده است شايد به ايشان بنويسم. والسلام عليك.