اين است كه (آقا بفرماييد) [خطاب به يكى از حضار] در ساير مردم اصلًا وضع اين جور شده اگر يك بقالى يك خلافى بكند مردم مىگويند فلان بقال آدم بدى است؛ يك عطارى، يك ادارى، يك كذا، اين طور مىگويند؛ لكن اگر يك آخوندى يك كارى را بكند، مىگويند «آخوندها» كذا! نمىگويند كه، آخوند را تجزيه و تحليل نمىكنند كه در بين آخوند، خوب، اينها هم بشرند، دو طايفه هستند، يك طايفهشان مردم صالحى هستند، يك طايفهشان هم مردمِ- نعوذ باللَّه- غير صالحى هستند. اينجا تجزيه نمىكنند؛ اينجا اگر من يك كار بدى بكنم، مىگويند «آخوندها» كذا هستند! اين لطمهاش به اسلام وارد مىشود؛ اين لطمهاش به حوزههاى ديانتى وارد مىشود؛ اين لطمهاش به احكام اسلام وارد مىشود. اگر چنانچه شما خودتان حذف كنيد خودتان را، و خود جامعههاى علمى به جان هم بيفتند و هم را حذف كنند و فحش بدهند و تفسيق بكنند و تكفير بكنند، و عرض مىكنم هياهو درست كنند و امثال ذلك، اگر ما خودمان را بشكنيم و خودمان را از بين ببريم، در جامعه ديگر از قول ما اسلام قوّت نمىگيرد؛ ما نمىتوانيم پخش اسلام بكنيم. اين امانت است در دست ما آقا! خداى تبارك و تعالى دينش را امانتاً در دست ما- الآن اشخاصى كه در اينجا هستيم، اشخاصى كه در جاهاى ديگر هستند- امانت گذاشته خدا اين ديانت را؛ خيانت به اين امانت نكنيد. اين جبههبنديها خيانت است. مگر شما از دو دين هستيد؟ مگر مذهب شما شُعَب مختلفه دارد؟ مگر ملّاهاى شما هر كدام به يك دينى دعوت مىكنند؟ جبههبندى يعنى چه؟ اين دنبال آن ملّا، آن دنبال آن ملّا. اينها غلط است؛ اينها كفر است؛ اينها از كباير، از اعظم كباير است اگر چنانچه اين مفاسد بر آن مترتب بشود. نكنيد اين طور.
ديانت كه دعوا ندارد!
اين اختلافاتْ جزئى تر و يك مطالبِ خيلى غير ارزنده است؛ خيلى مبتذل! از جهت مادى حساب كنند، هيچ نيست. مگر آقايان به شما چه مىدهند؟ پول سيگارتان است. من در يك روزنامهاى، مجلهاى، كجا يادم نيست الآن، يك وقتى ديدم كه بودجهاى را كه