مراكز، از رهاوردهاى آنها مجلسهاى فرمايشى ساخته و حكومتهاى دلخواه به دست آوردند، و نظامها را سر تا قدم غربى يا شرقى كردند. و آنان كه در اين كشمكشها از همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند كشورهاى اسلامى بوده و هستند. چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسانساز است كه ملتها را، بىگرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به پيش مىبرد و انسانها را در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مىكند، و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مىدهد.
اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينهها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئههاى فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مىكند؛ و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمتآميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند محكم و برادرانه مىكند. اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى، به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان، بارور مىكند؛ و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مىنمايد. و در بعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مىدهد؛ و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مىكند؛ و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جادهها و حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مىكند.
با آنچه گفته شد- كه در اين زمينهها گفتنى بسيارى است- با توطئههاى ابرقدرتها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد، كه از طرف دانشگاههاى غير مهذب و فرنگ رفتههاى غير متعهد و مليگراهاى متعصب شديداً مورد هجوم قرار دادند. و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخمهاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشنبينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن تودههاى عظيم انسانى- اسلامى به دادِ كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بىشك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد، و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ريشه حيات آنان را مىمكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا