تشكر مىكند. ما كه تشكر مىكنيم، براى اين است كه، تشكر خدا را كرده باشيم، شكر شما، شكر خداست. شما به مردم، به دنيا ثابت كرديد- و لو در گوش يك افرادى نگذاشتند برسد، لكن موجش بالاخره مىرسد- شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زير بار هيچ ظلمى نمىرود، و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمىرود، و ايران متكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست، كسى كه ايمان در قلب او هست، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مىشناسد و قضاى الهى را مىداند، اين از اين معانى از ميدان در نمىرود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و براى خودشان خيالبافى مىكردند كه دو ماه ديگر، سه ماه ديگر، يك سال ديگر، دو سال ديگر، يك فكر ديگرى بكنند، اين فكر درست از كار درنيامد. ابرقدرتها هم يك فكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند. بهتر اين است كه اين عامل خبيث [1] خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابرقدرتها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كه مسأله اين جور نبود. الآن هم اين دست و پاها هيچ اثرى ندارد. اينها خيال مىكردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران، ايران از ميدان در مىرود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرفهاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين؛ «صداى توپها را مردم ديگر نمىشنيدند، صداى بمبها را ديگر مردم نمىشنيدند»، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤمن است و اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مىكند؛ بر كاخ سفيد هم غلبه مىكند و غلبه كرده است.
و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مىآيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه. دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند.