حال دفاع هستيم. يك روز اگر مهلت بدهيم، ايران را به هم مىزند. ما الآن در حال دفاع هستيم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دوتا نيستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستيم از يك ملتى كه گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، ادارىاش گرفتار است، همه چيزش گرفتار يك حزب جهنمى است. اين اخبارى كه از آنجا مىآيد، انسان را مىلرزاند كه اينها چه گرفتارى دارند. و اسف در اين است كه در بين همه كشورها، يك منحرفى با يك دستارى سرش و يك تحت الحنك، در بين جماعت مسلمين اينها هستند، و دامنمىزنند به اين امور. يعنى، اسلام را با آن دشمناند، آن آخوندهاى دربارى بدتر- براى اين كه- اگر اسلام بيايد، آخوند دربارى بدتر لطمه مىبيند تا آن ارتشى، آنها به صلاح نزديكترند. اين طايفهاند كه اگر فاسد شدند، عالَم را فاسد مىكنند.
و ما بايد كوشش كنيم كه ان شاء اللَّه اين چيزى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند. و اين تحولى كه در جوانهاى ما پيدا شده است در همه ما پيدا بشود. من وقتى فكر اين پاسدارها را، اين ژاندارمرى را، اين ارتش را كه در آن گرماى شديد خوزستان دارند براى اسلام خدمت مىكنند [مىكنم]، واقعاً از خودم خجالت مىكشم كه ما چه هستيم و آنها چه هستند، ماها چكارهايم و آنها چكارهاند. آنها تهذيب شدند- تا اندازهاى البته- و ما مانديم در اين صف نعال [1]. و از خدا مىخواهيم كه با ما با لطف و عنايات خودش رفتار كند، به ما رحم كند و ما را از اين گردابى كه در آن مبتلا هستيم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند ان شاء اللَّه به همه شما توفيق بدهد كه براى اين ملت خدمت بكنيد. به ملت توفيق بدهد كه براى اين دولت خدمت بكند. به همه ما توفيق بدهد كه براى اسلام خدمت كنيم، و همت ما رفع ظلم از مظلومين و قطع يد مستكبرين باشد.