مُلْكى [1] مخالف نيستند؛ بلكه بىشك آن را تأييد نيز مىكنند. اسلامى كه به وسيله ايادى ابليسى خود و جهال بصورتِ عالم، عرضه شود- كه علماى اسلام و مسلمانان نبايد در امور سياسى و اجتماعى مسلمين دخالت كنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمام نمايند، و حكم واضحِ عقل موافقِ با قرآن را ناديده گرفته و حديث
وَ أمَّا الْحَوَادِثُ الوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلَى رُوَاةِ أَحَادِيثِنَا. [3]
و ديگر احاديث از اين قبيل را بىمبنا يا به تأويل كشانند- صد در صد مورد تأييد آنان است. چه بهتر كه دست علماى متعهد و مسلمانان بيدار را اين درباريان روحانى نما و بازيخوردگان غافل از سياست بازى شياطين ببندند، و راه را براى چپاول و سلطه قدرتها باز كنند.
آنان از اسلامى كه مؤيد آنهاست چه باك دارند؟ از اسلام على بن ابي طالب- عليه صلوات اللَّه و سلامه- مىترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام و اسلامشناس حقيقى مثل اينان فكر مىكرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول مىشد و راهى جز بين مسجد و منزل نمىپيمود، نه جنگ صفين [4] و نهروان [5] پيش مىآمد، و نه جنگ جمل [6]، و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مىرسيدند و شهيد مىشدند. و اگر سيد الشهدا- عليه السلام- مثل اينان فكر مىكرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعا مىپرداخت، فاجعه بزرگ كربلا پيش نمىآمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمىشدند و آل اللَّه به اسارت نمىرفتند. و از آنها بالاتر، اگر رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- مانند اينان فكر مىكرد و به نصيحت و بيان احكام عبادات مىپرداخت، آن همه رنج و مصيبت نمىديد و آن همه مسلمانان به شهادت نمىرسيدند. و در علماى معاصر، اگر مرحوم آيت اللَّه