كارش با دنياست، نه با ما، نه با ايران؛ يعنى مىتواند ايران را معرفى كند يك معرفى خوب به دنيا، و مىتواند معرفى كند معرفى بد به دنيا، اين مىتواند بهانه دست خارج بدهد، مىتواند بهانههاى خارج را سلب بكند. اين كاره است، يك چيزى كه اين كاره است آن وقت هم در ايران شما مىدانيد همه دارند، راديو همه دارند، ديگر نمىشود گفت يك خانه فقير هست ندارد، پيشتر گوش نمىكردند من خودم هم گوش نمىكردم.
الآن هم علما گوش مىكنند، هم طلبهها گوش مىكنند، هم فقرا گوش مىكنند، هم دهاتىها گوش مىكنند، و هرجا هم سيماى جمهورى باشد آنجا هم همين طور است.
خوب علاوه اينها در خارج مىرود، پخش مىشود در خارج، و ما بايد فكرى بكنيم كه مبادا خداى نخواسته ما با دست خودمان براى ديگران بهانه درست كنيم، ما بايد كوشش بكنيم اتكال به خدا بكنيم و ديگر هر چه هم شد ما مقصر نباشيم. عمده اين است كه ما فردا مىرويم پيش خدا مقصر نباشيم. نتوانستيم، غير از نخواستيم است. اشتباه كرديم، غير از اين است كه عمداً كرديم. اين را بايد جورى كنيم همچو باشد كه وقتى آنجا مىرويم رويمان سفيد باشد، و لو اينجا شكست بخوريم. شكست اينجا مهم نيست. به نظر من اين چيزى نيست.
[آقاى هاشمى: ان شاء اللَّه اينجا هم شكست نمىخوريم]
متكى نبودن انقلاب به اشخاص
شكست توى كار نيست ان شاء اللَّه، اما گرچه من مىگويم مسأله اين حرفها نيست، مسأله گذشته از اين حرفها، و من به شما عرض بكنم گاهى وقتها بعضى از نزديكان، دورها، اظهار نگرانى مىكنند كه اگر تو نباشى چه مىشود. گفتم قضيه روى غلتكش افتاد، اين ديگر تابع نيست كه كى باشد كى نباشد. اينها همان طور كه آنها خيال مىكردند كه اگر حزب جمهورى را چيز بكنند و اين آقايان به اين عزيزى را ببرند اين به هم مىخورد تمام مىشود، گفته بودند اين را كه يكى دو تا مانده اين دو تا هم بروند، تمام است. خوب اين از بىعقلىشان است، يا اينكه تشخيصشان غلط است، يا خير عمداً مىخواهند