هست و لو نگويد؛ نمىگويد البته اما در باطن ذات انسان اين مسأله هست؛ مگر خداى تبارك و تعالى توفيق بدهد به انسان كه خودش را مُهذَّب كند.
لحاظ حق و رضايت خداوند، در تعيين رهبرى
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى، به شما آقايان كه برگزيده اين ملت هستيد، براى اين مسئلهاى كه در قانون اساسى است و براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى توجه به اين معنا بسيار داشته باشيد كه آيا تعيين فلان آدم كه در ذهن من است، براى خدا من مىخواهم تعيين كنم يا چون دوست من است، چون رفيق من است؟ و آن كه مىگويد اين صلاحيت ندارد، براى خدا دارد اين حرف را مىزند يا براى اينكه مثلًا رقابتى با او دارد؟ شك نكنيد كه ما نبايد پيش خودمان به خودمان تعميه كنيم. شك نكنيد كه اينها ريشهاش اصل ريشهاش در نفس انسان است، و انسان تا آن دم آخر، آن وقتى هم كه مىخواهد بميرد اين ريشه هست؛ آن وقت بيشتر هم شايد ظاهر بشود. يكى از علماى قزوين- رحمه اللَّه- گفتند كه من رفتم بالاى سر يك كسى كه محتضر [1] بود، گفت به من كه آن ظلمى را كه خدا به من كرده است هيچ كس به هيچ كس نكرده، براى اينكه من اين بچهها را با ناز و نعمت بزرگ كردهام، حالا دارد من را مىبرد. و اين مسأله خطرناك است براى انسان، خطر جدى دارد براى انسان كه انسان گمان كند كه شيطان از او دست بر مىدارد در آخر عمر. از حالا، حالا كه فرصت هست- وقتى كه پيرمرد شديد مثل من ديگر نمىتوانيد كارى بكنيد- از حالا كه جوان هستيد و قواى جوانى محفوظ است جديت كنيد به اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد. همه گرفتارىها روى همين هواى نفس است. در تعيين رهبر، در تعيين رهبرى، نه دستهبندى باشد كه خير، ما مىخواهيم آن كسى كه با ما دوست است باشد، و نه اشكال باشد به اينكه اين چون با من خيلى دوست نيست، نباشد. حق را ملاحظه كنيد؛ آنكه مرضىّ خداست، نه آنكه مرضىّ نفس شيطانى ماست. مسأله مهم است، اهميت حياتى دارد مسأله. اين مسأله مهم الآن در