چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مىكردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد؛ و از اين جهت، مردم دنبال اسلام هستند.
تحت تأثير مكاتب انحرافى واقع نشدن نمايندگان
اگر خداى نخواسته، در مجلس شورا- نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است- يك دستهاى گمان مىكنند كه مكتب سرمايه دارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلًا، يك دسته هم آن طرفش را خيال مىكند، آن كه خيال مىكند او بهتر است، مىرود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند، ببيند كه آنجايى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مىروند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مىروند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مىديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهايى را همين بعثيها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه. آنهايى كه در نهج البلاغه راجع به- فرض كنيد كه- انتقاد از اينكه سرمايه دارى اگر بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مىشود، اين طور شعارها را مىنوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج البلاغه چه مىگويد، اطاعت كنند.
و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مىخواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند؛ گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبينى كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست، و ديگران هم كه ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمىخواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عدهاى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده