معلولينى كه از خود شما هستند و در جنگها معلول شدهاند و حالا مىخواهند استراحت كنند، [بكنيد؛] اين فريادهاى شما نمىگذارد آنها استراحت كنند. اين يك امر پايينى است كه من عرض كردم كه از اينجا بايد رتبه رتبه بالا برود؛ مثلًا، فرض كنيد كه شما مىخواهيد، پاسدارهاى عزيز و ساير اشخاصى كه متصدى اين امور هستند، مىخواهند يك خانهاى را كه فهميدهاند كه خانه تيمى است، آنجا را قبضه كنند- البته بايد هم بكنند لكن قبلًا بايد آن طور بررسى بشود كه صد درصد اين خانه، خانه تيمى است كه- خداى نخواسته- يك وقت در يك خانهاى به خيال خانه تيمى وارد بشوند به يك عده زن و بچه مردم و تا آمدهاند بفهمند چى است چند تا از بچههايشان يا- خداى نخواسته- تلف شدهاند يا زخمى شدهاند. شما كار اسلامى مىخواهيد بكنيد، لكن يك وقت سر از يك كار بسيار، جنايت بزرگى سر در مىآورد.
عدم سازگارى تشريفات با جمهورى اسلامى
بايد تمام امورى كه انجام مىدهيد متوجه باشيد كه در محضر خداست و مسئوليت شما داريد. مسئوليت اينجا هم دارند، لكن آن مهمش مسئوليت الهى است. يا در فرض بفرماييد كه هر يك از اين ادارات دولتى كه هست كه مىخواهند خدمت كنند به مردم، از آن كسى كه دم در هست، پيشخدمت هست تا آنجايى كه- مثلًا- جاى رئيس هست، بايد توجه داشته باشند كه همه خدمتگزار اين مردم هستند، همه اجير اين مردم هستند، اجرت از اينها دارند مىگيرند براى خدمت و بايد با مردم رفتارشان رفتار انسانى، اسلامى باشد؛ اين طور نباشد كه يك كسى حالا احتياج پيدا كرده كه پيش اين- فرض كنيد- رئيس برود، از دم در ناملايم ببيند. خوب، در رژيم سابق اين مسائل بود و همه ما مناقشه مىكرديم.
اگر حالا هم بنا باشد كه يك همچو مسائلى باشد، اين به آبروى اسلام ضرر مىزند. آن وقت مىگفتند: رژيم شاهنشاهى، حالا شما يك كار نكرده را در تبليغاتى كه در خارج مىشود، بوق مىزنند برايش؛ فرضاً از اينكه يك كارى انجام بدهيد، يك كارى- خداى نخواسته- بر خلاف موازين انجام بدهيد. يا فرض كنيد در جبههها كه بحمد اللَّه، همه