اين است كه ما به قرآن گوش نكرديم، حكومتهاى ما به قرآن گوش نكردند كه يهود و نصارا- مقصود از يهود و نصارا آنهايى كه سركشند- آنها را ولىّ اتخاذ نكنيد! دوست اتخاذ نكنيد! [1] خوب، اينها نه اينكه دوستند، نوكر شدهاند بسيارشان. منافع خود اين بلاد را آن وقت، زمان محمد رضا، منافع ايران را مىدادند و منت هم مىكشيدند، تقديم مىكردند و منت هم مىكشيدند. حالا هم در جاهاى ديگر هم همين طور است. چرا بايد اين طور باشد؟ براى اينكه ما با هم مختلفيم.
ايستادگى ايران در مقابل قدرتها به سبب وحدت
اينها نديدند كه ايران- در صورتى كه يك جاى كوچكى است و جمعيتش سى و چند ميليون است، در مقابل يك ميليارد جمعيت- اينها نديدند كه ايران وقتى كه با هم منسجم شدند، همه برادرها با هم مجتمع شدند و آن اختلافاتى كه مىشود داشت و اختلافاتى كه براى ما ايجاد كرده بودند كنار گذاشتند و يكدل و يكجهت يك امپراتورى 2500 ساله را با آن همه قدرت و با آن همه موافق [سرنگون كردند]. شما گمان نكنيد هيچ يك از دولتها الّا نادرى در اول با ما موافق بودند؛ يعنى، اظهار موافقت هيچ كس نكرد، بنده در پاريس كه بودم متوجه بودم، همه مخالف بودند، بعد كه اجتماع پيدا شد و اين قضيه واقع شد آن وقت بعضيها [موافقت] كردند. خوب بسياريشان باز همين اختلافات را [دامنمىزنند].
ما فرياد مىزنيم كه بايد همه با هم باشيم، هفته وحدت داشته باشيم، دين ما يكى است، قرآن ما يكى است، پيغمبر ما يكى است و آنها جبههبندى مىكنند. اخيراً، جبههبندى كردند كه همه مسلمين جمع بشوند خلاف ايران بكنند. خوب، اينهايى كه اين صداها را مىدهند، يا اين رفقايى كه در اطراف خليج هستند، اول فكر نمىكنند كه همه قدرتشان را روى هم بگذارند به اندازه شاه نيست و آن قدر علاقهاى كه امريكا به شاه داشت به هيچ يك از اينها نداشت؛ براى اينكه، شاه خدمتگزار بهترى بود، حالا هر شيخى بخواهد برود هيچ اعتنايى برايش قائل نيستند. اينها اولًا، فكر اين را نمىكنند كه