باشد، همه قشرهاى ملت از مراجع بزرگ اسلام و علماى اعلام بلاد و قشرهاى ديگر مستضعف و بپاخاسته به پاى صندوقها رفتهاند و رأى خودشان را دادهاند؛ يعنى، رأى به اسلام.
ما مرهون اين زحمات و اين خدمات هستيم. همه ما و همه آقايانى كه حاضر هستند، چه كشورى و چه لشكرى، همه ما مرهون زحمات اين ملت هستيم. اين ملت، ما را از انزوا بيرون آورد و اين ملت دست همه شما را گرفت و از حبسها بيرون كشيد و دست جور ستمكاران را از سر اين كشور قطع كرد. خداوند ان شاء اللَّه، اين ملت را پايدار و اين اشخاصى [را] كه براى اسلام در جبههها و پشت جبههها زحمت مىكشند سعادتمند و پيروز فرمايد. تمام اين مسائل براى اين است، كه اولًا، اسلام ايده ما و شما و ملت است و ثانياً، ملت همراه است با دولت، با ارتش، با مجلس، با قوه قضائيه و ساير ارگانهايى كه هست؛ ملت در صحنه است. همان طورى كه پيروزى براى حضور ملت در صحنه بود، ادامه پيروزى هم همين معنا را دارد.
و شما مقايسه كنيد ما بين اين كشور و كشورهاى ديگر [را] از قبيل كشور مصر، عراق و ساير كشورهاى نظير آنها و كشورهاى بزرگى كه در پس اينجا واقع شدهاند و هدايت مىكنند آن نوكرهاى خودشان [را] براى به دست آوردن قدرت. مقايسه كنيد، ببينيد رئيس جمهورى شهيد مىشود در ايران، هيچ اتفاقى نمىافتد، دنبال او و بعد از مدت كوتاه، يك رئيس جمهور به جاى او مىنشيند. رئيس جمهور فاسد در مصر كشته مىشود، [1] مصر به هم مىخورد! اعلام حكومت نظامى [مىشود] يك سال. فرق ما بين اينجا و آنجا و اين رئيس جمهور با آن رئيس جمهور اين است كه اينجا اتكا به اسلام است و همه ملت زير پرچم اسلام قيام كردند و رئيس جمهور [هم] شهيد بشود، ملت در صحنه است و به جاى او، يكى ديگر را اقامه مىكند. و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است و قواى نظامى است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا. اتكال اين ملت به خداست و اتكال
[1] اعدام انقلابى محمد انور سادات، رئيس رژيم حاكم بر مصر.