صريحاً به ضد اسلام قيام كرده؛ اما شمايى كه مسلمان هستيد و هيچ گاه نمىخواهيد به ضد اسلام قيام كنيد چرا اين قدر هواهاى نفسانيه زياد شده است كه نمىفهميد داريد چه مىكنيد؟ چرا اين قدر شيطان در نفس ماها سلطنت پيدا كرده است كه چشمهاى ما را كور كرده است و قلبهاى ما را وارونه كرده است؟ بياييد حساب خودتان را جدا كنيد. آيا «نهضت آزادى» هم قبول دارد آن حرفى را كه «جبهه ملى» مىگويد؟ آنها هم قبول دارند كه اين حكم- حكم قصاص- كه در قرآن كريم و ضرورى بين همه مسلمين است، «غير انسانى» است؟ آيا اين نماز شبخوانها اين را قبول دارند يا نه؟ شك ندارم كه قبول ندارند. خوب، اعلام كنيد. چرا ساكت نشستهايد. مگر نهى از منكر فقط بايد من را نهى كنيد؟ نهى از منكر فقط براى اين است كه دولت را خُرد كنيد و مجلس را خُرد كنيد و چه؟ با منكر مىخواهيد نهى از منكر كنيد؟! كدام منكر؟ شما مىفرماييد كه [در مقابل] آن كسى كه دعوت مىكند به اينكه بياييد [عليه] اين حكم «غير انسانى» اسلام راهپيمايى كنيد، مسلمانها بنشينند تماشا كنند سبّ به رسول اللَّه بشود، سبّ به قرآن هم بشود؟ اين سبّ به قرآن است. مسلمانها بنشينند تماشا كنند كه يك گروهى كه از اولش باطل بودند [هر كارى مىخواهند بكنند]- من از آن ريشههايش مىدانم- يك گروهى كه با اسلام و روحانيت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتى كه مرحوم آيت اللَّه كاشانى [1] ديد كه اينها خلاف دارند مىكنند و صحبت كرد، اينها [اين] كار كردند [كه] يك سگى را نزديك مجلس عينك به آن زدند و اسمش را «آيت اللَّه» گذاشتند! اين در زمان آن [2] بود كه اينها فخر مىكنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل يكى از علماى تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگى را عينك زدهاند و به اسم «آيت اللَّه» توى خيابانها مىگردانند. من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست؛ اين سيلى خواهد خورد. و طولى نكشيد كه سيلى را
[1] آقاى سيّد ابو القاسم كاشانى، روحانى سرشناس و مؤثر در تحوّلات سياسى اجتماعى دو دهه 20 و 30 ايران از جمله در ملّى شدن صنعت نفت، وى به رياست مجلس شوراى ملّى نيز رسيد