حضار: حسينى بهشتى، سيد محمد (رئيس ديوان عالى كشور)- موسوى اردبيلى، سيد عبد الكريم (دادستان كل كشور)- جامعه قضات
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
اهميت امر قضا در اسلام
قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام، و تعبيراتى هم كه در لسان ائمه شده است، كشف از اهميت بسيار مىكند. و امير المؤمنين- عليه السلام- به شريح مىفرمايند كه:
يا شُرَيْحُ! قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ الّا نَبِىٌّ اوْ وَصِىّ نَبِىٍّ اوْ شَقِىٌّ. [1]
يا نبى بايد متكفل قضا باشد و يا وصى نبى. يعنى كسى كه نبى به او سفارش كرده باشد، از اين دو كه گذشت شقى است. يا مثلًا گفته شده است، اگر كسى نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كند كافر است. قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه، دو صورت دارد: يك صورت قضاوتى كه قاضى مستقل در قضاست. يعنى قاضى كه در اسلام استقلال قضايى دارد، شرايط سنگينى دارد كه من در ايران افراد كمى را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطى باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد.
پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند. اين از امورى است كه قاضى مطلق بايد دارا باشد. و من هم كم سراغ دارم. يعنى در حوزههاى علميه هم كم سراغ دارم.
نصب قاضى توسط فقيه
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضى مستقل نيست، و قاضى را
[1] «اى شريح! به تحقيق در مجلسى نشستهاى كه نمىنشيند در آن جز پيامبر يا وصى پيامبر و يا فردى شقى». وسائل الشيعه، (كتاب القضاء) ج 27، ص 17، باب 3، ح 2.