سؤال: [من قبل از هر چيز، مرگ مرحوم طالقانى را به شما تسليت عرض مىكنم.].
جواب: ان شاء اللَّه موفق باشند. تشكر مىكنم از تسليت ايشان.
[اميدوارم حضرت امام به سؤالاتى كه من مىكنم كه شايد بعضيها به ظاهر مسخره بيايد و بعضيها ناراحتكننده باشد، ولى اميدوارم كه با صبر و حوصلهاى كه من در ايشان مىبينم به سادگى جواب بدهند.]
- بگوييد كه اگر سؤالها بخواهد زياد باشد من وقت ندارم و محدود باشد. يك چند سؤالى باشد عيب ندارد. سؤالها را انتخاب كنيد و آن سؤالى كه مهم است بكنيد. براى اينكه زياد طول مىكشد.
[حضرت امام خمينى! ايران در دست شماست و حرفهاى شما كاملًا مورد قبول است و حرفهاى شما قانون مىشود در اين كشور و حالت اجرايى پيدا مىكند. در مملكت بعضيها هستند كه فكر مىكنند در اين كشور آزادى نيست. حضرتتان چه مىفرماييد؟]
- بگوييد كه ايران در دست من نيست، در دست ملت است. و ملت هم كسى كه خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادى مطلق، به او ممكن است رو بياورد. و شما ملاحظه كرديد در فوت مرحوم آقاى طالقانى سرنيزهاى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ريختند در خيابانها و همه ايران منقلب شد. اين نه اين است كه آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نيست. منتها آزادى است كه مردم روى محبت و عشقشان و روى يك مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص كه اينها را مىشناختند به اينكه الهى
[1] در صحيفه نور، تاريخ 21/ 6/ 58 درج شده، اما تاريخ صحيح 2/ 7/ 58 است.