چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام ترويج ماديت را مىكنند اينها، بعضيشان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد و هم ماديات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات [...] بيايند در همين راه، با ما. همراه با اين مسلمانها؛ همراه با اين جوانها؛ همراه با اين روحانيين عزيزى كه همه چيزشان را الآن گذاشتند براى همين كار. اين آقايان كار دارند. شما اين آقايان خيال مىكنيد كه از بيكارى آمدهاند توى كميته. كميته كار اين آقايان نيست. و لكن، مىبينند يك وقتى است كه بايد رفت؛ وظيفه است.
اهميت حضور كميتههاى انقلاب
اين كميتهها بايد باشد. غلط مىكند كسى كه مىگويد كميته نه. كميتهها اگر نباشد، اين پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاهها اگر نباشند، كى مىتواند اين مملكت را اداره كند؟ اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوانهايى كه براى خدا قيام كرده بودند، و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند. اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگيها را. اگر اينها نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمايى. اين كميتهها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مىكند كه به اينها حرفى مىزند دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين رؤساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان. نبايد بنشينند و حكمفرمايى كنند و به دادگاههاى ما، يا به سپاه پاسداران ما، يا به اهل علم ما كه در كميتهها هستند حرفى بزنند. غلط مىكنند اينها. اينهايى كه بايد بروند گم شوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مىزنند. و همين طور اشخاص ديگرى كه در استانها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمىتوانند. نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمانها، راجع به اين اهل