و مىخواهد همه بشر را وارد كند در سعادت. در قرآن كه به پيغمبر اكرم مىفرمايد كه تو چرا اين قدر غصه مىخورى براى اينهايى كه مسلمان نمىشوند. پيغمبر غصه مىخورد براى كفار كه نمىآيند. در يك جنگى كه يك دستهاى را اسير كرده بودند و بسته بودند و مىآوردند، فرمود كه ببين، من با زنجير اين را مىخواهم به بهشت ببرم! اينها را ما اسير كرديم آورديم آدمشان كنيم و بفرستيمشان به بهشت. [1] پيغمبر و همين طور ساير پيغمبرهاى آسمانى اصلًا بنايشان بر اين است كه همه بشر را سعادتمند كنند، هيچ نظرى ندارند كه يك ناحيهاى باشد و يك ناحيه ديگر. در عين حالى كه خوب پيغمبر اكرم، عرب است و عربستانى است، لكن مىفرمايد هيچ عربى بر هيچ عجمى تَفوُّق ندارد؛ هيچ عجمى هم بر هيچ عربى. ميزانْ اطاعت خدا و تقواست. وقتى اين طور باشد، خوب، همه ما برادر هستيم و همه ما چه هستيم و با همه بشر ما خوب هستيم و مىخواهيم اصلاح بشوند. منتها يك دستهاى هستند كه در مقابل يك همچو مطلبى كه اسلام مىخواهد همه را اصلاح بكند قيام مىكنند و آدمكشى مىكنند اينها؛ در مقابل آنها اسلام هم با قوّت و قدرت مىايستد و نابودشان مىكند، از بين مىبردشان، مثل يك غده سرطانى كه بايد عمل كرد و بيرونش كرد، و الّا فاسد مىكند. اين اشخاصى كه در آنجاها شلوغ كردند و مسلمانها و ارتش و اينها رفتند و آنها را از بين بردند؛ اينها همان غده سرطانى بودند كه اگر اينها را مىگذاشتند فردا مىآمدند آذربايجان را چه مىكردند و پس فردا مىرفتند جاهاى ديگر و سيستان و همه جا را خراب مىكردند. اينها را بايد از بين برد اما برادرها برادر هستند. و من دعاگوى همهتان هستم.
خداوند همه شماها را ان شاء اللَّه حفظ بكند. همه موفق و مؤيد باشيد، و سلام مرا به همه آقايان برسانيد.