خوب، يكوقتى ما گرفتار رژيم سابق بوديم؛ حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستيم. البته شما هر چه هم كار خوب بكنيد آنها حرفشان را مىزنند؛ لكن بهانه به دست دادن مسئله ديگرى است. ما از اينكه آنها صحبتى بكنند، چيزى بنويسند، از آنش باكى نداريم. آنها بايد البته به حسب مصالح خودشان، كه همان مصالح شيطانى است و از دستشان رفته است آن چيزهايى كه از آن استفاده مىكردند، البته بايد آنها صدايشان درآيد؛ چه آنهايى كه در داخل هستند، و چه آنهايى كه در خارج هستند. البته آنها خواهند اين صحبتها را كرد. لكن يكوقت صحبتى است بىپايه؛ [و] يكوقت يك بهانهاى دستشان ما مىدهيم. وقتى يك بهانه دست آنها آمد، ديگر به هر طورى كه دلشان بخواهد زيادش مىكنند؛ كيفيتش را زياد مىكنند. حالا كه شما يك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مىدانستند اينها جنايتكارند به سزايشان رسانديد، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها اين صحبتهايى را كه ديديد مىكنند. و ما توقع اين را هم نداريم كه كسانى كه همه چيزشان را از دست دادهاند با ما به طور مصالحه عمل بكنند، هيچ همچو توقعى نيست. البته بايد از نصيرى [1] اينها حمايت كنند و از هويدا [2] حمايت كنند و از محمد رضا حمايت كنند؛ از باب اينكه اينها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اينها نشان داده بودند؛ و اينها كمك بودند براى آنها و آنها هم كمك بودند براى اينها، و چپاول مىكردند. ما توقع اين را نداشته باشيم كه اينها براى نصيرى نوحهسرايى نكنند يا براى هويدا يا براى امثال اينها. لكن ما يك وظيفه خطيرى داريم كه بايد يك بهانهاى دست آنها ندهيم؛ يك مطلب خلافى واقع نشود در اين دادگاهها با دست مثلًا قُضات، يا خداى نخواسته آقايان، يا خداى نخواسته دادستانها يا پاسبانها يا امثال اينها. همه اينها الآن عضو جمهورى اسلامى هستند؛ عضو جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد.
استقلال قاضى در امر قضاوت
مسئله قضا هم كه مىدانيد چقدر مسئله مهمى است در شرع. سر و كار شما با چه