واقع مىشود آن هم قيام است؛ قيام از خواب، و قيام بعد از بيدارى.
نخستين قيام؛ قيام از خواب غفلت
قيام از خواب براى ماها كه خواب هستيم و باز بيدار نشديم. ماها كه براى سكر [1] طبيعت بيهوش هستيم؛ در خواب غفلت هستيم؛ و چشم و گوشمان همهاش متوجه به عالم طبيعت است. موعظه خدا، به حسب قول اين مرد سالك [2]، اين است كه يك موعظه هست. و آن اينكه بيدار بشويد از اين غفلت و از اين خوابى كه سنگين است. خوابى است كه طبيعت غلبه كرده است بر ما و ما را خواب كرده است. اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم و توجه كنيم به اينكه عالم طبيعت چى هست؛ و ما در عالم طبيعت به كجا مىرويم؟ در سير هستيم همه، اين سير به كجا منتهى مىشود؟ اين اول قدمى است كه براى كسانى كه سلوك «الى اللَّه» مىكنند. اول قدم اين است كه بيدار بشوند؛ غفلت را كنار بگذارند؛ توجه به معنويات بكنند؛ به ما وراء طبيعت بكنند. اين راهِ يك راه طولانى است كه ما در اوايلش واقع هستيم؛ و بايد سير بكنيم، و تا آخر سير بكنيم. اگر در حال غفلت ما را سير دادند و ما بيدار نشديم تا وقتى كه از عالم طبيعت بيرون رفتيم، ما سعادتمند نيستيم.
چنانچه بيدار [شديم] و راه را يافتيم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقيم است، راه «الى اللَّه» است، ما آن راه را طى كرديم، از انحرافات كناره گرفتيم، توجه به خدا، توجه به احكام خدا كرديم، اين راهى كه قهراً ما را مىبرند، با قدم اختيار آن مقدارى كه مربوط به اختيار است طى كرديم، وقتى كه از اينجا منتقل شديم به عالم ديگر، همه آن سعادت، همه آن نور [است]. اين عالم دار ظلمت است: ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ[3] اگر ما تكليف خودمان را دانستيم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم «الى اللَّه»، بايد مجاهده كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، و در همه ابعادى كه هستيم و