خودخواهى و ترك قيام براى خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده. قيام براى منافع شخصى است كه روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه كرده. قيام براى نفس است كه بيش از ده ميليون جمعيت شيعه را به طورى از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتى شهوتپرست پشت ميزنشين شدند. قيام براى شخص است كه يك نفر مازندرانى بيسواد [1] را بر يك گروه چندين ميليونى چيره مىكند كه حَرْث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كند. قيام براى نفع شخصى است كه الآن هم چند نفر كودك خيابانگرد را در تمام كشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حكومت داده. قيام براى نفس اماره است كه مدارس علم و دانش را تسليم مشتى كودك ساده كرده و مراكز علم قرآن را مركز فحشا كرده. قيام براى خود است كه موقوفات مدارس و محافل دينى را به رايگان تسليم مشتى هرزه گرد بيشرف كرده و نَفَس از هيچ كس در نمىآيد آيد. قيام براى نفس است كه چادر عفت را از سر زنهاى عفيف مسلمان برداشت و الآن هم اين امر خلاف دين و قانون در مملكت جارى است و كسى بر عليه آن سخنى نمىگويد. قيام براى نفعهاى شخصى است كه روزنامهها كه كالاى پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشهها را كه از مغز خشك رضا خان بيشرف تراوش كرده، تعقيب مىكنند و در ميان توده پخش مىكنند. قيام براى خود است كه مجال به بعضى از اين وكلاى قاچاق داده كه در پارلمان بر عليه دين و روحانيت هر چه مىخواهد بگويد و كسى نفس نكشد
هان اى روحانيين اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان ديندار! اى گويندگان آيين دوست! اى دينداران خداخواه! اى خداخواهان حقپرست! اى حقپرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحى را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفعهاى شخصى كرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نايل شويد و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در