responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 211

پيش هر كه مى‌روى، گردن ديگرى مى‌گذارد، به هر كه اعتراض مى‌كنى، به ديگرى نسبت مى‌دهد، دستگاه شهربانى مى‌گويد كه سازمان امنيت؛ سازمان امنيت مى‌گويد شهربانى؛ دوتايشان مى‌گويند: امر اعليحضرت؛ راست مى‌گويند كه امر اعليحضرت است؟ اعليحضرت با ديانت اسلام مخالف است؟ واقعاً با قرآن مخالف است اعليحضرت، به حَسَب قول اينها؟ اگر مخالف است، آن حرفها چه هست ديگر؟ آن همه كشف و كرامت كجاست؟ اگر مخالف نيستند، پس چرا جلوگيرى نمى‌كنند از اين وحشيگريها؟ چرا تودهنى نمى‌زنند به اين شهربانيها، به اين سازمانها، به اين نخست وزيرها؟ ايشان كه فعال ما يشاءاند مى‌توانند يك همچه كارى را بكنند؛ حالا كه ديگر مطلبى نيست، برگرد [ند] به عصر سابق [دوران استبداد] و قبل از صد سال پيش از اين. حالا كه مطلب اين طورى است، خوب بزنند تودهنى به اينهايى كه كار بد مى‌كنند، كارهاى خلاف اسلام مى‌كنند، كارهاى خلاف ديانت مى‌كنند و نسبت مى‌دهند به ايشان؛ تبرئه كند خودش را. آقا، نمى‌شود سلطان اسلام با اسلام مخالف باشد؛ نمى‌شود اين. اگر نيستند بگويند، اظهار كنند، اظهار تأسف كنند به اينكه مردك‌ [1] آمده است، ريخته مدرسه فيضيه را خراب كرده است.

ديدارى از فيضيه به خون خفته‌

بنده [هنوز] اين مسائلِ جوانهاى خودمان را نديدم، و بعد از مباحثه مى‌روم مى‌بينم. اول وقتى است كه مى‌روم مى‌بينم. برويم آنجا يك فاتحه‌اى بخوانيم براى آنهايى كه كشتند [گريه حضار]؛ يك اظهار تأثرى بكنيم براى اينها؛ اينها كه نمى‌گذارند ما فاتحه هم بگيريم [گريه حضار]. اگر دهقانها كردند، پس چرا نمى‌گذاريد فاتحه بگيريم؟ چرا فاتحه تهران را به هم مى‌زنيد؟

سال بدى بود براى اينكه مفتضح شد هيأت حاكمه؛ مفتضح شد دستگاه جبار؛ و ما


[1] مولوى (معاون ساواك تهران) كه سرپرستى يورش به مدرسه فيضيه را عهده دار بود. وى در سانحه سقوط چرخبالِ پليس راه (سال 55) كشته شد.

نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست