اگر انسان عاقل لحظهاى فكر كند مىفهمد كه مقصود از اين بساط چيز ديگر است، و منظور از اين خلقت عالم بالا و بزرگترى است، و اين حيات حيوانى مقصود بالذات نيست. و انسان عاقل بايد در فكر خودش باشد، و به حال بيچارگى خودش رحم كند و با خود خطاب كند: اى نفس شقى كه سالهاى دراز در پى شهوات عمر خود را صرف كردى و چيزى جز حسرت نصيبت نشد، خوب است قدرى به حال خود رحم كنى، از مالك الملوك حيا كنى، و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى، كه آن موجب حيات هميشگى و سعادت دائمى است، و سعادت هميشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى، كه آن هم به دست نمىآيد حتى با زحمتهاى طاقت فرسا. قدرى فكر كن در حال اهل دنيا از سابقين تا اين زمان كه مىبينى.
ملاحظه كن زحمتهاى آنها و رنجهاى آنها در مقابل راحتى آنها چقدر زيادتر و بالاتر است، در صورتى كه براى هر كس هم راحتى و خوشى پيدا نمىشود. آن انسانى كه در صورت انسان و از جنود شيطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات مىكند و مىگويد زندگانى مادى را بايد تأمين كرد، قدرى در حال خود او تأمل كن، و قدرى او را استنطاق كن ببين آيا خودش از وضعيت راضى است؟ يا آنكه خودش مبتلا است مىخواهد بيچاره ديگرى را هم مبتلا كند؟
و در هر حال از خداى خود با عجز و زارى تمنا كن كه تو را آشنا كند به وظايف خودت كه بايد منظور شود ما بين تو و او. و اميد است اين تفكر كه به قصد مجاهده با شيطان و نفس امّاره است، راه ديگرى براى تو بنماياند و موفق شود به منزل ديگر از مجاهده.
فصل در عزم است
منزل ديگر كه بعد از تفكر از براى انسان مجاهد پيش مىآيد، منزل «عزم» است. (و اين غير از «اراده» است كه شيخ الرئيس [1] در اشارات آن را اوّل درجات عارفين دانسته.) [2] بعضى از مشايخ ما، أطال اللّه عمره، مىفرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
و عزمى كه مناسب با اين مقام است عبارت است از بنا گذارى و تصميم بر ترك معاصى، و فعل واجبات، و جبران آنچه از او فوت شده در ايام حيات، و بالاخره
[1] حسين بن عبد اللّه بن سينا (حدود 370- 427 يا 428 ه. ق.) مشهور به «ابو على سينا»، «شيخ الرئيس» از فحول اطباى اسلامى و از حكماى بنام مشاء مىباشد و در ديگر علوم نيز صاحب نظر بوده است استعداد فوق العاده و حافظه قوى از ويژگيهاى اوست بگونهاى كه در مدت كوتاهى توانسته است تحصيلات خود را به پايان ببرد و آثار گرانقدرى در رشتههاى مختلف علمى از خود به يادگار بگذارد. برخى از آثار او عبارتند از، الإشارات و التنبيهات شامل منطق و طبيعيات و الهيّات كه شروح بسيارى دارد كه معروفترين آن شرح فخر رازى و شرح خواجه نصير طوسى است شفا كه شامل منطق، رياضيات، طبيعيات، الهيّات مىباشد و به تفصيل نگاشته شده است. النجاة در فلسفه، المبدأ و المعاد، قانون در طب، قصيده عينيّه، التعليقات.