بالسّند المتّصل إلى محمّد بن يعقوب، عن علىّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن علىّ بن أسباط، عن أحمد بن عمر الحلّال، عن علىّ بن سويد، عن أبي الحسن، [1] عليه السّلام، قال: سألته عن العجب الّذى يفسد العمل. فقال: العجب درجات، منها أن يزيّن للعبد سوء عمله فيراه حسنا، فيعجبه و يحسب أنّه يحسن صنعا. و منها أن يؤمن العبد بربّه فيمنّ على اللّه تعالى و للّه عليه فيه المنّ. [1] ترجمه «على بن سويد گويد از حضرت موسى بن جعفر، عليه السلام، پرسيدم از عجبى كه فاسد مىنمايد عمل را. پس گفت: «عجب [را] درجاتى است. از آنها اين است كه زينت پيدا كند از براى بنده بدى عمل او، پس ببيند او را نيكو، پس به عجب آورد او را و گمان كند او نيكو عملى كرده است. و از آنهاست آنكه ايمان آورده بنده به پروردگار خود، پس منت گذارد بر خدا، و حال آنكه از براى خداست بر او در آن ايمان منت،» شرح «عجب» بنا به فرموده علماء، رضوان اللّه عليهم، عبارت است از بزرگ شمردن عمل صالح و كثير شمردن آن و مسرور شدن و ابتهاج نمودن به آن، و غنج و
[1] وسائل در مقدمه عبادات، باب تحريم اعجاب به نفس. علامه مجلسى مىفرمايد ممكن است حضرت أبو الحسن در اين حديث شريف، حضرت رضا عليه السلام باشد زيرا كه على بن سويد از اين دو بزرگوار حديث مىكند.
هر چند از حضرت كاظم عليه السلام بيشتر حديث مىكند (منه عفى عنه)
______________________________
[1] اصول كافى، ج 2، ص 313، «كتاب ايمان و كفر»، «باب عجب» حديث 3.