«كلام صفت حادثى است كه ازلى نيست، بود خداوند عزّ و جلّ و حال آنكه متكلم نبود.» شرح قوله: لم يزل اللّه عزّ و جلّ ربّنا به حسب ظاهر ربّنا خبر «زال» است، و جمله و العلم ذاته حال براى آن است، ولى به حسب معنى سليس نيايد و مقصود حاصل نشود، زيرا كه مقصود اثبات ازليت ربوبيت نيست، بلكه اثبات ازليت علم است قبل از معلوم. و توان گفت از مجموع اين تركيب استفاده مقصود مىشود. و محتمل است كه «ربّنا» مرفوع باشد و تابع اسم «زال» باشد و خبر محذوف باشد، و جمله و العلم ذاته دلالت بر آن مىكند، تقدير چنين شود: لم يزل اللّه ربّنا عالما و العلم ذاته. و محتمل است «زال» تامّه باشد و به مرفوع اكتفا كند، و بنا [بر اين] «زال، يزول» مىباشد، نه «زال، يزال»، كه ماضى «يزال» ناقص است دائما، به خلاف «يزول» كه تامّ است دائما.
قوله: و كان المعلوم «كان» تامّه است در اينجا. يعنى، چون ايجاد كرد اشياء را و معلوم موجود شد.
قوله: محدثه بالفعل محتمل است «بالفعل» مقابل «بالقوّة» باشد، و بالجمله معنى مصدرى باشد، يعنى، صفتى كه به ايجاد حاصل شود صفت حق نتواند بود.
و در اين حديث مباحث شريفهاى است كه به مناسبت مقام بعضى از آن را مذكور مىداريم.
فصل در بيان عينيت صفات حق با ذات است
بدان كه در اين حديث شريف اشاره به عينيت ذات مقدس حق با صفات كماليه حقيقيه فرموده، مثل علم و قدرت و سمع و بصر. و اين يكى از مباحث مهمهاى است كه تفصيل آن خارج از طور اين رساله است. و ما اشاره به مذهب حق مطابق برهان متين حكما و طريقه اهل معرفت مىنماييم.
بدان كه در محل خود به وضوح پيوسته كه آنچه از سنخ كمال و از جنس جمال