بالسّند المتّصل إلى عماد الإسلام و المسلمين، محمّد بن يعقوب الكلينيّ، رضوان اللّه عليه، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، عن أحمد [بن محمّد] بن أبي نصر، قال، قال أبو الحسن الرّضا، عليه السّلام: قال اللّه: يا ابن آدم، بمشيئتي كنت أنت الّذي تشاء لنفسك ما تشاء، و بقوّتي أدّيت فرائضي، و بنعمتي قويت على معصيتي. جعلتك سميعا بصيرا قويّا، ما أصابك من حسنة فمن اللّه، و ما أصابك من سيّئة فمن نفسك. و ذلك أنّي أولى بحسناتك منك، و أنت أولى بسيّئاتك منّي. و ذاك أنّني لا أسأل عمّا أفعل و هم يسألون. [1] ترجمه «فرمود حضرت رضا، سلام اللّه عليه: خداى تعالى فرمود: «اى پسر آدم، به خواست من تو آنى كه مىخواهى براى خود آنچه مىخواهى، و به توانايى من به جا آوردى واجبات مرا، و به نعمت من توانا شدى بر معصيت من. قرار دادم تو را شنوا، بينا و توانا. آنچه برسد تو را از نيكويى از خداوند است، و آنچه برسد تو را از بدى از خود تو است، براى اينكه من اولى هستم به نيكوييهاى تو از تو، و تو اولى هستى به زشتيهاى خودت از من، زيرا كه من پرسش نشوم از آنچه مىكنم و آنها پرسش شوند.» شرح در اين حديث شريف مطالب عاليه و مسائل مهمهاى است از علوم عاليه ما قبل الطبيعة كه با تفصيل مقدمات اگر ذكر شود، خارج از طور اين اوراق و موجب تطويل است، پس، ناچار به طريق توسط و اقتصار مشى كرده بعضى از آن مسائل را به
[1] اصول كافى، ج 1، ص 152، «كتاب توحيد»، «باب المشية و الإرادة»، حديث 6.