قال قلت ممكن است با ضمّ «تاء» به صيغه متكلم، و ممكن است به صيغه خطاب باشد.
و إن زنوا كلمه «إن» وصليّه است. أى، إذا عرفوا، فليعملوا ما شاءوا و إن كان من الكبائر.
قوله: «إنّا للّه» كلمه «استرجاع» را در مقام شدت مصيبت و عظمت آن گويند.
و چون اين افترا يا سوء فهم از مصيبتهاى بزرگ بوده، حضرت در مقام كمال تحاشى از آن چنين فرمودند.
قوله: أن نكون أى، فى أن نكون. يعنى انصاف نكردند با ما در اينكه ما مورد تكليف و مأخوذ بر آن باشيم، و آنها به واسطه اعتقاد به ما مورد تكليف نباشند و مأخوذ بر اعمال نشوند. بعد از آن بيان مقصود خود را فرمودند كه ولايت شرط قبول افعال است، چنانچه اشاره به آن بيايد ان شاء اللّه تعالى.
فصل در بيان جمع اخبارى كه حثّ بر عبادات و ترك معاصى نموده با بعض اخبار كه صورتا مخالف با آن است.
بدان كه اگر كسى مراجعه كند به اخبار وارده و در حالات رسول اكرم (ص) و ائمه هدى (ع) و كيفيت عبوديت و اجتهاد آنها و تضرع و زارى و ذل و مسكنت و خوف و حزن آنها در پيشگاه مقدس ربّ العزة و كيفيت مناجات آنها در محضر قاضى الحاجات، كه از حد تواتر بيرون است و از صدها افزون، و همين طور مراجعه كند به وصيتهايى كه رسول اكرم (ص) به حضرت امير المؤمنين، عليه السلام، مىكردند، و وصيتهاى ائمه بعضى به بعضى، و وصيتهايى كه به خواص شيعيان و خلص مواليان مىفرمودند و تأكيدات و سفارشهاى خيلى بليغى كه مىفرمودند و آنها را از معصيت خداى تعالى تحذير مىنمودند، كه در اصول و فروع تكاليف كتب اخبار از آن مشحون است، علم قطعى حاصل مىكند كه اگر بعض روايات