«الرّوح و الرّاحة» به معنى واحد است. و آن استراحت است، چنانچه جوهرى گويد. پس عطف نيز تفسيرى است. يا آنكه «روح» راحت قلب است، و «راحت» استراحت بدن است، چنانچه مجلسى فرمايد. [1] «و الهمّ و الحزن» جوهرى اين دو را به يك معنا داند، پس عطف تفسيرى نيز شود. و مجلسى فرمايد شايد «همّ» اضطراب نفس در وقت تحصيل باشد، و «حزن» جزع و اندوه بعد از فوت آن باشد. [2]
فصل
قوله: و لا يلومهم على ما لم يؤته اللّه در اين عبارت دو احتمال دادهاند: يكى آنكه مراد آن است كه شكايت و مذمت از مردم نكند بر ترك كردن آنها اعطا به او را، زيرا كه اين امرى است كه در تحت قدرت و تقديرات الهيه است و خداى تعالى روزى او نفرموده آن عطيه را، و كسى كه اهل يقين است مىداند كه اين تقديرى است الهى، پس ملامت نكند احدى را. و اين احتمال را جناب محقق فيض، رحمه اللّه، دادهاند [3]، و جناب محدّث خبير، مجلسى، نيز تقويت فرمودند. [4] و احتمال ديگرى نيز جناب فيض، رحمه اللّه، دادند. و آن آن است كه ملامت نكند آنها را بر آنچه حق تعالى به آنها عطا نفرموده، زيرا كه خداى تعالى مردم را مختلف در عطيّه قرار داده، و كسى را در آن نبايد ملامت نمود. و اين نظير روايتى است كه مىفرمايد: «اگر مردم بدانند خداوند چگونه مردم را خلق فرموده، ملامت نكند كسى كسى را.» [5] جناب محدّث مجلسى، رحمه اللّه، فرموده است: مخفى نيست بعد از اين احتمال، خصوصا به ملاحظه تعليل به آنكه فإنّ الرّزق لا يسوقه ... [6] نويسنده گويد اين احتمال دوم خيلى مناسبتر است از احتمال اوّل، و خصوصا به ملاحظه همين تعليل كه ذكر شده است، زيرا كه ملامت بر مردم در فقر و ضيق معاش وقتى توان كرد كه رزق در تحت اختيار آنها باشد و سعى و كوشش اسباب توسعه گردد، آن گاه انسان بگويد من سعى كردم و كوشش نمودم و تو نكردى و به ضيق معاش مبتلا شدى. ولى اهل يقين مىدانند كه رزق را سوق ندهد تحصيل و حرص آنها، پس ديگران را ملامت نكنند.
[1] مرآة العقول، ج 7، ص 359، «كتاب ايمان و كفر»، «باب فضل اليقين»، حديث 2.