و در وسائل سند به حضرت باقر، عليه السلام، رساند أنّه قال: لا تنال ولايتنا إلّا بالعمل و الورع. [1] فرمود: ولايت ما نرسد مگر با عمل و ورع.
و در روايت ديگر است كه حضرت صادق، عليه السلام، فرمايد: «نيست از شيعيان ما كسى [كه] در شهرى كه داراى صد هزار جمعيت است از او با ورعتر باشد.» [1] و در كافى شريف نيز بدين مضمون روايت شده است. [2] و بايد دانست كه به حسب روايات شريفه، ميزان در كمال ورع اجتناب از محارم اللّه است، و هر كس اجتناب از محرّمات الهيه كند از ورعدارترين مردم به شمار آيد. پس، اين امر را شيطان در نظرت بزرگ نكند و تو را مأيوس ننمايد، زيرا كه از عادت آن ملعون است كه انسان را از راه يأس به شقاوت ابدى مىاندازد.
مثلا در اين باب مىگويد: چه طور ممكن است در شهرى كه داراى صد هزار جمعيت يا بيشتر است انسان از تمام آنها بيشتر ورع داشته باشد! اين از مكايد آن لعين و وساوس نفس امّاره است. جواب آن اين است كه به حسب روايات هر كس از محرّمات الهيه اجتناب كند مشمول اين روايات است و از زمره ورعناكترين مردم به شمار مىآيد. و اجتناب محرّمات الهيه كار بسيار مشكلى نيست، بلكه انسان با جزئى رياضت نفس و اقدام مىتواند ترك جميع محرّمات كند. البته انسان بخواهد اهل سعادت و نجات باشد و در تحت ولايت اهل بيت و مشمول كرامت حق تعالى باشد، و تا اين اندازه هم صبر در معصيت نداشته باشد، نمىشود، لا بد قدرى پافشارى و تحمل و ارتياض لازم است.
تتميم در بيان مفاسد خيانت و حقيقت امانت
در اين مقام نكتهاى است كه اشاره به آن لازم است. و آن اين است كه جناب رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، بعد از وصيت به ورع، تفريع فرموده است به آن عدم جرئت بر خيانت را، با آنكه ورع راجع به مطلق محرّمات است، يا اعم از آن چنانچه شنيدى. پس يا بايد خيانت را به يك معنى اعمّى از متفاهم عرفى آن معنى كرد تا مطابق با ورع گردد، و آن آن است كه بايد مطلق معاصى را يا مطلق ارتكاب موانع سير إلى اللّه را خيانت شمرد، زيرا كه تكاليف الهيه امانات حق هستند، چنانچه در آيه شريفه: إنّا عَرَضْنَا الأمانَةَ عَلَى السَّمواتِ وَ الأرْضِ ... الآية [2] بعض مفسرين تكاليف الهيه دانستهاند، [3] بلكه تمام اعضا و جوارح و قوا امانات حق
[1] عن أبي عبد اللّه (ع) قال: يا عيسى بن عبد اللّه، ليس منّا و لا كرامة من كان في مصر فيه مأة ألف أو يزيدون و كان في ذلك المصر أحد أورع منه. وسائل الشيعة، ج 11، ص 195 «كتاب الجهاد»، باب 30 از «ابواب جهاد النفس»، حديث 14.
[2] «ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و از برداشتن آن باز ايستادند و بيم كردند و انسان آن را برداشت كه او بسيار ستمگر و نادان بود.» (احزاب- 72)
[3] صاحب مجمع البيان در تفسير آيه 72 سوره «احزاب» اين قول را از ابن عباس و مجاهد نقل مىكند.
______________________________
[1] وسائل الشيعة، ج 11، ص 196، «كتاب الجهاد»، باب 20، از «أبواب جهاد النفس»، حديث 17.
[2] اصول كافى، ج 2، ص 78، «كتاب ايمان و كفر»، «باب الورع»، حديث 10.