او.» اكنون با اين همه اخبار و تشديدات رسول خدا و ائمه هدى، عليهم السلام، خيلى جرائت و شقاوت مىخواهد كه انسان اقدام به اين امر بزرگ و خطيئه مهمه نمايد. و چنانچه دروغگويى از مفاسد بسيار مهمه شمرده شده، صدق لهجه و راستى گفتار از محاسن بسيار مهم است. و در اخبار اهل بيت از آن مدح بليغ شده است، و ما به ذكر بعض آن اكتفا مىنماييم.
محمّد بن يعقوب بإسناده عن أبي عبد اللّه، عليه السّلام، قال: كونوا دعاة للنّاس بالخير بغير ألسنتكم ليروا منكم الاجتهاد و الصّدق و الورع. [1] فرمود:
«باشيد دعوت كنندگان مردم به نيكويى به غير زبانهاى خويش، تا ببينند از شما جدّيت در امر خير و عبادت و راست گفتارى و پرهيزگارى را.» و جناب صدوق سند به رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله، رساند كه فرمود:
«نزديكترين شما به من روز قيامت و لازمترين اشخاص بر من شفاعت او، راستگويان شماست در حديث، و ادا كنندهترين شماست امانت را، و نيكوترين شماست در خلق، و نزديكترين شماست به مردم.» [1]
فصل در حقيقت ورع و مراتب آن
در بيان «ورع» است. و آن را يكى از منازل سالكين و منازل سايرين شمردهاند و آن را به طورى كه جناب عارف معروف، خواجه عبد اللّه انصارى تعريف فرموده است: «هو توقّ مستقضى على حذر، أو تحرّج على تعظيم.» [2] يعنى، ورع عبارت است از نگاهدارى كامل و آخر مرتبه حفظ نفس، و در عين حال ترسناك بودن از لغزش، يا سختگيرى بر نفس است براى تعظيم حق. و اين شامل شود تمام مراتب آن را، زيرا كه از براى ورع مراتب بسيار است، چنانچه ورع عامه اجتناب از كبائر است، و ورع خاصه اجتناب از مشتبهات است براى خوف از وقوع در محرّمات، چنانچه در حديث شريف «تثليث» [3] اشاره به آن شده است، و ورع اهل زهد اجتناب از مباحات است براى احتراز از وزر آن، و ورع اهل سلوك ترك نظر به دنياست براى وصول به مقامات، و ورع مجذوبين ترك مقامات است براى وصول به باب اللّه و شهود جمال اللّه، و ورع اوليا اجتناب از توجه به غايات است. و از براى هر يك شرحى است كه اشتغال به آن به حال ما مفيد نيست. و آنچه در اين مقام بايد
[1] عن زيد، عن آبائه، عن علىّ (ع) قال: قال رسول اللّه (ص): إنّ أقربكم منّى غدا و أوجبكم علىّ شفاعة أصدقكم لسانا و آداكم للأمانة و أحسنكم خلقا و أقربكم من النّاس. بحار الانوار، ج 66، ص 381، «كتاب ايمان و كفر»، «باب 38»، حديث 41.
______________________________
[1] اصول كافى، ج 2، ص 105، «كتاب ايمان و كفر»، «باب الصدق و أداء الأمانة»، حديث 10.