صفات خود مىفرمايد و اراده تو را در آن عالم كار كن مىفرمايد چنانچه اراده خود [او] در همه عوالم نافذ است، چنانچه [در] حديثى منقول است كه وقتى كه اهل بهشت قرار گرفتند، نامهاى از جانب حق تعالى براى آنها مىآيد كه مضمونش اين است: «از جانب زنده پايندهاى كه نمىميرد به سوى زنده پايندهاى كه نمىميرد.
من هر چه را مىخواهم موجود شود به او مىگويم باش، پس موجود مىشود، تو را هم امروز قرار دادم كه هر چه را مىخواهى بشود امر كن، مىشود. [1]» تو خود خواهى اين قدر نداشته باش، تو اراده خود را تسليم حق كن، ذات مقدس هم تو را مظهر اراده خود مىفرمايد، تو را متصرف در امور خود قرار مىدهد، مملكت ايجاد را در آخرت در تحت قدرت تو قرار مىدهد. و اين غير تفويض محال باطل است، چنانچه در محل خود معلوم است.
هان اى عزيز، تو خود دانى، مىخواهى اين را بپذير يا آن را، كه خداى تعالى بىنياز است از ما و همه مخلوقات و اخلاص ما و همه موجودات عالم.
مقام سوم [ريا] در آن چند فصل است
فصل
بدان كه «ريا» در اين مقام از مقامات ديگر بيشتر و شايعتر است، زيرا كه ما مردم نوعا اهل آن دو مقام نيستيم، از همين جهت، شيطان از آن طريق وارد بر ما نمىشود. ولى چون عمده مردم متعبّد اهل مناسك و عبادات صورى هستند، شيطان در اين مقام بيشتر تصرف مىكند و مكايد نفس در اين مرحله بيشتر است. و به عبارت ديگر، چون نوع مردم داراى بهشت جسمانى اعمالى هستند، و از طريق اعمال حسنه و ترك اعمال سيّئه داراى مقامات اخروى مىشوند، شيطان از همين راه وارد شده ريشه ريا و سالوس را در اعمال آنها آبيارى مىكند تا شاخ و برگ پيدا كرده حسنات آنها را مبدل به سيّئات كرده آنها را از طريق مناسك و عبادات وارد جهنم دركات مىكند، و چيزهايى را كه با آن مىخواهند تهيه تعمير آخرت كنند اسباب تخريب آن مىنمايد، و چيزى كه از عليين است كارى مىكند كه به امر حق تعالى
[1] مِنَ الحىّ القيومِ الذي لا يَموتُ إِلى الحَىّ القَيُّومِ الذي لا يموتُ. أمّا بعد، فإنى اقول للشيء كن فيكون و قد جعلتك تقول للشيء كن فيكون. علم اليقين، ج 2، ص 1061.