در امور است. فى الصّحاح عن أبي زيد: «الجرأة مثال الجرعة الشّجاعة.» و نيز در صحاح است: الجرئ، المقدام.
قوله: فجهدك «الجهد»، بضمّ الجيم و فتحها، الطاقة و المشقّة. يقال: جهد دابّته و أجهدها. در وقتى كه آن را به سير واداشت فوق طاقتش. و «جهد» به معناى جدّيت و پافشارى نيز هست. و در اين حديث همه معانى مناسب است.
قوله عليك بصلاة اللّه «عليك» اسم فعل است، و استعمال مىشود به معناى فعل متعدى يا به جاى آن. عليكم أنفسكم، أى الزموا. و بنابراين، «باء» براى تأكيد و تقويت است نه براى تعديه. و در مجمع البحرين گفته است كه اگر با «باء» متعدى شد، به معناى استمسك است [1]. و اين نحو تعبير در فارسى نيست. و در عربى در مقام مبالغه در شأن آن امر مىگويند. و شايد تعبير قريب به آن در فارسى چنين باشد: بچسب به فلان كار. و اما ترجمه آن به مثل «بر تو باد فلان» مطابق با تعبيرات متعارفه نيست. و ما ان شاء اللّه بيان مناسبات حديث شريف را در ضمن مقدمه و چند فصل مىنماييم.
مقدمه
در اين حديث شريف از جهات عديده معلوم مىشود كه اين وصيتهايى كه جناب رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، به جناب مولا امير المؤمنين، عليه السلام، فرمودند در نظر مباركشان خيلى مهم بوده.
يكى آنكه به جناب امير المؤمنين، عليه السلام، وصيت فرمودند، با آنكه آن سرور منزهتر از آن [بودند] كه احتمال مسامحه در حدود شرعيه و در اوامر الهيه نسبت به ايشان برود، ولى چون خود مطلب در نظر مبارك رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، خيلى مهم بوده، از سفارش خوددارى نفرمودند. و خيلى متعارف است كه امرى را كه در نظر ايشان مهم است و اعتنا به شأن آن دارد، براى اظهار اهميت آن سفارش مىنمايد، و لو به كسى كه بداند آن را اتيان مىكند.
اما احتمال آنكه سفارش به آن حضرت براى ايصال به سايرين باشد، از قبيل «ايّاك أعني ... [1]» بعيد است، زيرا كه سوق حديث شهادت مىدهد كه به خود حضرت توجه داشته و منظور نظر مستقلا آن بزرگوار بوده، چنانچه كلمه في نفسك و امر به حفظ و دعاى به اعانت شاهد است. و اين نحو وصيتها متعارف بوده است، و
[1] اشاره است به ضرب المثل مشهور إيّاك أعنى و اسمعى يا جارة كه مرادف آن در فارسى اين است: «در به تو مىگويم ديوار تو بشنو.» مجمع الامثال، ج 1، ص 50.