آنكه مخالف برهان حكماست، خلاف اخبار انبياء و كتب سماويه و ضرورت جميع اديان است. و حضرت فيلسوف عظيم الشأن او را ردّ و خيالش را إبطال فرموده، ولى شبيه آن معنى را خود آن بزرگوار در اين مقام فرموده گر چه اصل مسلك غزّالى را انكار دارد. و در هر صورت، اين كلام در نظر قاصر صحيح نيايد، ولى مناسب اين اوراق بيش از اين تفصيل نيست.
فصل در بيان آنكه فرشتگان بالهاى خويش را براى طالب علم فرش كنند
بدان كه از براى ملائكة اللّه صنوف و انواعى كثيره است كه جز ذات مقدس علّام الغيوب كسى عالم به آنها كه جنود حق هستند نيست: و ما يعلم جنود ربّك إلّا هو. [1] يك صنف از آنها ملائكه مهيّمين مجذوبين هستند كه اصلا نظر به عالم وجوديه ندارند و ندانند خداوند آدم را خلق فرموده يا نه، و مستغرق جمال و جلال حق و فانى كبرياى ذات مقدس او هستند. [1] و گويند در آيه شريفه ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ. [2] كلمه مباركه «ن» اشاره به آن ملائكه است. و طايفه ديگر ملائكه مقرّبين و سكنه جبروت اعلى هستند. و آنها انواع كثيره هستند كه از براى هر يك از آنها شأن و تدبيرى است در عوالم كه از براى ديگرى آن شأن و تدبير نيست. و طايفه ديگر ملائكه عوالم ملكوت اعلى و جنّات عاليه هستند به اصناف مختلفه و انواع متشتته. و طايفه ديگر ملائكه عوالم برزخ و مثال هستند. و طايفه ديگر ملائكه موكله به عوالم طبيعت و ملك هستند كه هر يك موكل امرى و مدبر شأنى هستند. و اين دسته از ملائكه مدبّره در عالم ملك غير از ملائكه موجوده در عالم مثال و برزخ است، چنانچه در محل خود مقرر است و از اخبار نيز مستفاد شود. [2] و ببايد دانست كه اجنحه و رياش و اعضاى ديگر در جميع اصناف ملائكه نيست، بلكه از ملائكه مهيّمين گرفته تا سكنه ملكوت اعلى منزه و مبّرا هستند از امثال اين اعضا و اجزاى مقداريه. و آنها مجرد از جميع مواد و لوازم آن و تقدرات و عوارض آن هستند. و اما ملائكه عوالم مثال و موجودات ملكوتيه برزخيه در جميع آنها اجزا و اعضا و اجنحه و رياش و غير آن ممكن التحقق [است]. و چون از عوالم
[1] «و (شماره) لشگريان پروردگار تو را كسى جز او نمىداند.» (مدّثّر- 31).
[2] «ن، قسم به قلم و آنچه نويسند.» (قلم- 1).
______________________________
[1] علم اليقين، ج 1، ص 256. «مقصد دوم»، باب اوّل، فصل اوّل.
[2] علم اليقين، فيض كاشانى، ج 1، ص 268- 259، «مقصد» دوم، باب دوّم، فصل اوّل.