ننمودند، بلكه از او مدح و ثنا كردند، اين عمل شنيع را تعقيب كرده تا به حد كمال رسانده و خود را ملعبه شيطان و جنود آن قرار داده و از ساحت قدس مقربين دور كرده است.
پس اى عزيز، اكنون كه معلوم شد عقلا و نقلا اين وساوس شيطانى است و اين خطرات از عمل ابليس است كه اعمال ما را باطل و دل ما را از حق تعالى منصرف مىكند، و شايد به اين وسوسه در عمل قانع نشود و شاهكار خود را به كار برد و وسوسه در عقايد و ديانت در شما ايجاد كند و به صورت دين شما را از دين خدا خارج كند و در مبدأ و معاد مردد نمايد و به شقاوت ابدى برساند، و امثال شما را كه از راه فسق و فجور نمىتواند اغوا كند و به ضلالت بكشاند از طريق عبادات و مناسك پيش آمده اوّل اعمال و افعالى را كه بايد به وسيله آنها به قرب الهى و معراج قرب حق تعالى نائل شد، بكلى ضايع و باطل كرده اسباب بعد از ساحت مقدس ربوبى جلّ شانه و قرب به ابليس و جنود آن شده، و بالاخره بيم آن است كه با عقايد شما بازى كند، بايد هر طورى شده است و با هر رياضتى است درصدد معالجه آن برآييد.
فصل
بدان كه علاج اين مرض قلبى، كه بيم آن دارد كه انسان را به هلاكت ابدى و شقاوت سرمدى برساند، چون ساير امراض قلبيه با علم نافع و عمل بسى سهل و آسان است. ولى انسان بايد اوّل خود را مريض بداند، پس از آن خودش در صدد علاج بر مىآيد، ولى عيب كار آن است كه شيطان به طورى مقدمات را براى اين بيچاره مرتب كرده كه خود را مريض نمىداند، بلكه ديگران را منحرف از راه و غير مبالى به دين مىداند! اما طريق علم، پس تفكر نمودن در اين امورى است كه ذكر شد. انسان خوب است اعمال و افعالش از روى تفكر و تأمل باشد. فكر كند آيا اين عملى كه مىكند و مىخواهد مرضىّ خداوند تعالى باشد از كجا و از كى اخذ مىكند كه كيفيت آن بايد چنين و چنان باشد. معلوم است عوام از مردم از فقها و مراجع تقليد آنها از كتاب و سنت و طرق اجتهاديه، كيفيت عمل را به دست مىآورند، پس، ما وقتى كه مراجعه كنيم به كتب فقها، از عمل وسواسى تكذيب شده و بعضى از اعمال او را باطل شمردهاند، و وقتى كه مراجعه كنيم به احاديث شريفه و كتاب الهى، مىبينيم كه عمل او را از شيطان شمردهاند و سلب عقل از صاحبش فرمودهاند. پس، در اين