مقامات ثلاثه بسته به كمالات هر يك است. كسى گمان نكند كه بدون اعمال ظاهريه و عبادات قالبيه مىتواند داراى ايمان كامل يا خلق مهذّب شود، يا اگر خلقش ناقص و غير مهذب شد، اعمالش ممكن است تامّ و تمام و ايمانش كامل شود، يا ممكن است بدون ايمان قلبى اعمال ظاهريهاش تامّ و محاسن اخلاقيهاش كامل گردد. وقتى اعمال قالبيه ناقص شد و مطابق دستورات انبيا نگرديد، احتجاباتى در قلب و كدوراتى در روح حاصل مىشود كه مانع از نور ايمان و يقين مىشود. و همين طور اگر اخلاق رذيله در قلب باشد، مانع از ورود نور ايمان است در آن.
پس، بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقيم انسانيت لازم است كه در هر يك از مراتب ثلاثه با كمال دقت و مواظبت توجه و مراقبت كرده و آنها را اصلاح كند و ارتياض دهد، و هيچيك از كمالات علمى و عملى را صرفنظر ننمايد. گمان نكند كه كفايت مىكند او را تهذيب خلق يا تحكيم عقايد يا موافقت ظاهر شريعت، چنانچه هر يك از اين عقايد ثلاثه را بعضى از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند. مثلا شيخ اشراق [1] در اوّل حكمة الاشراق تقسيماتى مىكنند راجع به كامل در علم و عمل، و كامل در عمل، و كامل در علم، كه از آن استفاده شود كه كمال علمى با نقص در عمل، و بعكس، ممكن التحقق است، و اهل كمال علمى را از اهل سعادت و متخلصين به عالم غيب و تجرد دانسته و مآل آنها را انسلاك در سلك علّيّين و روحانيين پنداشته. [1] و بعضى علماى اخلاق و تهذيب باطن منشأ تمام كمالات را تعديل خلق و تهذيب قلب و اعمال قلبيه دانند، و ديگر حقايق عقليه و احكام ظاهريه را به پشيزى محسوب ندارند بلكه خار طريق سلوك شمارند. [2] و بعضى از علماى ظاهر علوم عقليه و باطنيه و معارف الهيه را كفر و زندقه پندارند و با علما و محصلين آن عناد ورزند.
و اين سه طايفه كه داراى اين عقايد باطله هستند هر سه از مقامات روح و نشآت انسانيه محجوب هستند، و درست تدبر در علوم انبياء و اولياء نكردهاند، و از اين جهت بين آنها هميشه منافراتى بوده و هر يك به ديگرى طعنها زند و او را بر باطل داند، با آنكه تحديد در مراتب باطل است. و به يك معنى هر سه درست گويند در تكذيب ديگرى، نه از باب آنكه علم يا عمل آنها باطل باشد مطلقا، بلكه از باب آنكه تحديدات آنها مراتب انسانيه را به اين حدّ و علوم و كمالات را به همان رشته كه خود دارا هستند مطلبى است بر خلاف واقع.
[1] يحيى بن حبش (شهاب الدين سهروردى) مشهور به «شيخ اشراق» از حكماى قرن ششم هجرى است كه به شيخ مقتول و حكيم مقتول نيز معروف است. وى مكتب اشراق را احياء كرد، و در سال 581 در سن 36 سالگى به قتل رسيد. از اوست: حكمة الاشراق، بستان القلوب، البارقات الالهيّة، البروج، شرح اشارات، آواز پر جبرئيل.