قوله: إنّما هي أعمالكم تردّ إليكم. [1] و تواند بود كه عالم بهشت و جهنم دو نشئه و دار مستقلى باشند كه بنى آدم به حركات جوهريه و سوقهاى ملكوتى و حركات اراديه عمليه و خلقيه به سوى آنها مسافرت مىكنند، گرچه هر يك از آنها حظوظشان از صور اعمال خودشان باشد.
و بالجمله، عالم ملكوت اعلى عالم بهشت است كه خود عالم مستقلى است، و نفوس سعيده سوق [داده] مىشود به سوى آن، و عالم جهنم ملوكت سفلى است كه نفوس شقيه به سوى آن مسافرت كند. ولى آنچه به آنها در هر يك از دو نشئه رجوع مىكند، صورت بهيه حسنه يا مولمه مدهشه اعمال خود آنها است. و به اين بيان جمع بين ظواهر كتاب و اخبار، كه به حسب ظاهر متخالف نمايد، شود، و نيز موافق با برهان و مسلك اهل معرفت است.
فصل
پوشيده نيست كه كلام حضرت ابى ذرّ، رضى اللّه عنه، در اين مقام كلام جامع و دستور محكمى است كه انسان بايد مواظبت بر آن نمايد. پس از آنكه حضرت ابى ذرّ فرمود اعمالتان را به كتاب خدا عرضه داريد، و خداوند مىفرمايد:
«مردم دو طايفهاند: ابرار، و آنها در نعيماند، و فجّار، و آنها در جحيماند.» آن مرد تشبث به ذيل رحمت كرد كه اگر اين طور است، رحمت حق تعالى پس كجاست؟
جواب داد رحمت حق نيز جزاف نيست، و آن قريب به نيكوكاران است.
بدان كه شيطان ملعون و نفس خبيث امّاره بالسوء انسان را از طرق بسيارى مغرور مىكنند و به هلاكت ابدى هميشگى مىكشانند. و آخر تيرى كه در كمان دارند مغرور كردن انسان است در اوايل امر به رحمت حق. و انسان را به واسطه اين غرور از عمل باز مىدارند. و اين اتكال به رحمت از مكايد شيطان و غرور آن است.
و شاهد و دليل آن اين است كه ما در امور دنيايى به هيچ وجه اتكال به رحمت حق تعالى نداريم و يكسره اسباب طبيعى و ظاهرى را مستقل و كاركن مىدانيم، به طورى كه گويى در عالم مؤثرى جز اسباب ظاهرى نيست. و در امور اخروى غالبا اتكال به رحمت حق در گمان خود مىكنيم و از دستورات خدا و رسول، صلّى اللّه عليه و آله، غفلت مىنماييم، گويى خداوند ما را قدرت عمل نداده و راه صحت و سقم نياموخته. بالجمله، در امور دنياى تفويضى مسلك، و در امور
[1] «اين اعمال شماست كه به سوى شما برگردانده مىشود.» علم اليقين، ج 2، ص 844. «المقصد الرابع في أحوال البرزخ».